معرفی وبلاگ
سفارشی دوستت دارم دوست عزیزم.♥.:.@سفارشی@.:.♥ اینجا همه چی درهمه. بیا تو عشق و حال کن. نظرت یادت نره ها♥.:.@سفارشی@.:.♥ -----------♥.:.@سفارشی@.:.♥---------♥.:.@سفارشی@.:.♥----------
دسته
لینک دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 77607
تعداد نوشته ها : 53
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۹۵۳۱، توده های مردم به دفاع نظامی علیه دشمن بعثی پرداختند. دستگاه های فرهنگی و هنری تازه تأسیس یا متحول شده انقلاب اسلامی پس از اندکی از آغاز جنگ به آن توجه نشان داده و در غالب های مختلف هنری شروع به فعالیت کردند. سینمای ایران که پیش از انقلاب از سوی مردم انقلابی و مذهبیون مردود شمرده می شد با پرداختن به روایت جنگ تعریف و ظاهر دیگری به خود گرفت و از سال ۱۳۶۰ بود که موضوع دفاع مقدس در سینمای ایران متولد شد. اکنون پس از ۲۶سال از آغاز جنگ تحمیلی و گذشت ۱۷سال از پایان آن، همچنان ضرورت این ژانر سینمایی در سینمای ما، احساس می شود. چرا که جنگ در سینمای ایران فقط در حد یک جنگ نبوده است و در واقع جنگ ایران آمیزه ای از اعتقادات و دفاع از ارزشهاست و این از معدود خصایصی است که فقط در سینمای ایران با عنوان «دفاع مقدس» شکل گرفت و آن را از انواع دیگر، سینماهای جنگ دنیا متفاوت کرده است. این گزارش روایتی است از تاریخ سینمای دفاع مقدس همراه با فرازونشیب های آن. سینمای دفاع مقدس در حدود سه دهه با بهره گیری از مضمون جنگ به تولید آثار ارزشمندی دست زده است. در همان سالهای اولیه، دو فیلم حادثه ای و جنگی با عنوان «برزخی ها، ۱۳۶۱» و (مرز ۱۳۶۰)، ساخته شدند؛ حدود یک سال پس از آغاز جنگ جمشید حیدری فیلمی مرتبط با جنگ ایران و عراق ساخت. اگر چه این فیلم ها گویای تهاجم گسترده عراق و دفاع عقیدتی و آرمانی مردم ایران نبوده است اما در حقیقت ساخت این فیلم ها در شرایطی که، وضعیت سینمای ایران از جهت کمی و کیفی در وضع خوبی به سر نمی برد، به نوعی شروع اولیه سینمای دفاع مقدس را می رفت تا آغازی باشد. با ساخته شدن فیلم «مرز» پای جنگ به سینمای ایران باز شد. بعد از آن فیلم «عبور از میدان مین» (جواد طاهری ۱۳۶۲) یکی از موفق ترین آثار سینمای دفاع مقدس و آغازگر آن است که از جنبه پرداخت، روالی تکنیکی و فنی دارد اما نقص آن را در نپرداختن به فرهنگ جبهه و معنویت می دانند که بسیاری از دست اندرکاران آن فرصت لازم را برای آشنایی با حال و هوای جبهه نداشتند. در همان سال فیلم رهایی (۱۳۶۲) از رسول صدرعاملی با داستان رزمنده ای جوانی شروع می شود که در جبهه به یک پیوندی می اندیشد که در روز نیمه شعبان با همسر خود خواهد داشت. فیلمساز در تجربه اول خود، به موضوع جنگ تحمیلی در قالب ملودرام جنگی پرداخته است. خیلی زود با ورود سینماگران جوان، به عرصه سینمای جنگ تغییر و تحول در این نوع سینما ایجاد می شود. فیلم هایی مثل: دیار عاشقان (حسن کاربخش)، پیشتازان فتح (ناصر مهدی پور)، ما ایستاده ایم (اکبرحر)، آغازگر ساختار ابتدایی سینمای جنگ بوده اند، را شاهد هستیم. در یک دید کلی و بدون دسته بندی نمی توان به نوع و موجودیت سینمای دفاع مقدس پرداخت. سینمای دفاع مقدس سالهای پرفرازونشیبی را طی کرده است. در دوره ای از جنگ در این نوع سینما فقط به جنبه های دلاوریهای اشخاص و یک سری کاراکترهای معمول که افرادی هستند عارف و بدور از هرگونه زشتی و پلشتی و خواهان شهادت و... در واقع بسیاری از این فیلم ها با این حال و هوا زیاد دیده می شود. در دوره ای دیگر با ورود جانبازان سینمای دفاع مقدس به موضوعات جانبازان و جانباز می پردازد و در زمانی فیلمساز از کارکتر همیشگی خود بیرون آمده و شخصیت جدیدی، چون «لیلی با من است» را خلق می کند. شخصیت اصلی فیلم کمال تبریزی آدمی ترسو، کم تحمل و بی تجربه به تصویر درآمده. این جنبه از روحیات شخصی فرد زمینه را برای پرداختن به نوع حادثه جنگ و شخصیت افراد، تغییر می دهد. و دیر زمانی نیست که موضوعات جنگ در حال تغییر و تحول است و در واقع با رویکرد جدید در این حوزه، فیلم سازان دست به یک تابوشکنی زده اند و با خلق کاراکترها و شخصیت ها، به جنگ از زاویه ای دیگر پرداخته اند چون فیلم «به نام پدر» در یک تقسیم بندی اولیه می توان سینمای جنگ را به دوره مشخص تفکیک نمود: سینمای دفاع مقدس در دوران جنگ: بسیاری از سینماگران حرفه ای سینما را با جنگ تجربه کردند و فیلم هایی که در بستر جنگ ساخته شده هیجان و حادثه را با حالات عرفانی و عدالت طلبی افراد را در بطن جنگ پیوند می زند. نینوا (رسول ملاقلی پور۱۳۶۳)، آوای غیب (سید حاجی میری ۱۳۶۳) پرواز در شب (رسول ملاقلی پور۱۳۶۶) روزنه (جمال شورجه۱۳۶۸)، انسان و اسلحه (مجتبی راعی۱۳۶۸) در مسلخ عشق (کمال تبریزی۱۳۷۰) و... است. در این فیلم ها آدم های خاص و دوست داشتنی به تصویر کشیده شده اند که درس آرامش و بردباری می دهند و جنگ دستمایه ای است برای رسیدن به طبقات عارفانه و شهد شهادت نوشیدن. در این سال ها، سینما بخشی از ستاد تبلیغات جنگ محسوب می شد که باید اهمیت دفاع مقدس را در قالب سینمایی نشان داد و فیلم های زمان جنگ روحیه دلاوری و شجاعت مردم را بالا می برد و در واقع دشمن در این نوع از فیلم ها، ترسو، بزدل و... است. جنگ به مدد جلوه های ویژه تحرک بیشتری می یابد ولی موضوع داستان و پایان آن کاملا مشخص است. فیلم هایی مانند «کانی مانگا» (۱۳۶۷، سیف الله داد)، «عقاب ها» (ساموئل خاچیکیان۱۳۶۴)اولین فیلم سینمایی که عملیات نیروی هوایی را در ۸ سال به تصویر می کشد نمونه های موفق چنین سینمایی هستند. «کانی مانگا» مثل هر فیلم جنگی دیگر به طور طبیعی به نحو چشمگیری لحنی مبالغه آمیز و ستایش گر در خصوص قهرمانان و رزمندگان خودی در برابر دشمنان متجاوز و ستمگر دارد، در حالی که کانی مانگا از تکنیک و فن سینمایی و زبان هنری خوبی بهره برده، در خور توجه است. اما نشریه اطلاعات هفتگی درمورد فیلم اذعان دارد که گرچه عنوان «فیلم جنگی» را یدک می کشد اما هرگز چنین فیلمی نبایستی الگوی تهیه و تولید فیلم های جنگی در آینده قرار گیرد. در هفتمین جشنواره سینمای جنگ فیلمسازان جوان، آثار برجسته و امیدوارکننده ای از سینمای جنگ ارائه دادند. فیلم هایی چون: «دیده بان (ابراهیم حاتمی کیا۱۳۶۷)، افق (رسول ملاقلی پور۱۳۶۸)، انسان و اسلحه (مجتبی راعی۱۳۶۸)، عبور (کمال تبریزی۱۳۶۷)، روزنه (جمال شورجه) است. سوژه اصلی این فیلم ها مستقیماً به وقایع و شخصیت های واقعی در متن جنگ پرداخته است. در واقع سازندگان این فیلم ها تلاش کرده اند که تماشاگران خود را به نحوی با ارزش های متبلور شده در جنگ از طریق مواجهه با خطرات و خاطرات به عمل صفا و پاکی و شجاعت و استقامت رزمندگان در جنگ ببرد. فیلم افق، پس از تجربه جنگی پرواز در شب، کوششی برای تلفیق حادثه پردازی و نگاه عمیق تر به شخصیت ها درسینمای ملاقلی پور به شمار می آید. نگاهی که سرانجام منجر به ساخته شدن آثاری مانند نجات یافتن، سفر به چزابه انجامید و حالا دیگر دغدغه اصلی ملاقلی پور در پرداختن به جنگ برای همگان روشن و آشکار است. اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمی کیا، دیده بان است که در آخرین سال جنگ ساخته شد. وی پیش از اولین فیلم اش، تصویربردار فیلم های مستند خبری و جنگی بود و به زبان ساده، با جنگ زندگی کرده بود. دیده بان بی تردید شاخص ترین فیلم جنگی سال ۶۷ است و ضمن اینکه مسیر بازیابی «فیلم هویت» را ادامه می دهد و با این که عنوان فیلم جنگی را داراست و حتی یک نما هم خارج از جبهه ندارد ولی بیش از همه متأثر از پشت جبهه است. حاتمی کیا در حقیقت به روانشناسی آدم ها در فیلمش توجه زیادی نشان می دهد. در فیلم دیده بان کمتر فضایی بوی مبالغه و اغراق به مشام می رسد که در کمتر فیلم جنگی می توان این گونه صحنه ها را شاهد بود. در فیلم عبور بیش از هر چیزی به فرهنگ جبهه و آزادمنشی و وارستگی و خلوص آدم های آن اشاره می شود ولی در فیلم مجتبی راعی «انسان و اسلحه» سعی به نمایش درآوردن تقابل اراده و ایمان انسان های متعهد و مبارزه با انبوه تجهیزات و سلاح های آتشین دشمن را نشان می دهد. تسلط کارگردان ها بر فیلم های دیده بان و افق بیش از هر چیزی مشهود است ولیکن در سه فیلم دیگر شاید به دلیل کار اول فیلمسازان بوده است، افت و خیزهای زیادی درکارگردانی مشاهده می شود. در طول سالهای جنگ دوربین های سینماگران روی صحنه های جنگی بیشتر ذوم کردند و اگر گاهی هم گوشه چشمی به پشت جبهه داشت بازهم بیشتر می خواست، میدان جنگ را نشان دهد. در زمان جنگ سینما از نظرگاه سینماگران، آتش و خون و جبهه و شهادت و ایثار و دعاهایی که بدرقه راهشان می شد شکل گرفت. اما با پایان یافتن جنگ، نوعی از فیلم هایی ساخته شد که پشت جبهه همان قدر اهمیت داشت که خط مقدم جبهه. احمدرضا درویش در فیلم پرهزینه دوئل، مصیبتهایی را که بر سر مردم منطقه ای از کشور آمده است را با موضوع جنگ ادغام می کند و در واقع جنگ را دستمایه ای برای عنوان اتفاقات پشت جبهه درنظر می گیرد. ولیکن در مزرعه پدری رسول ملاقلی پور اگر چه ما تصویری از رنج های مردم داریم اما این تصویر، تصویری فرعی است. داستان فیلم درباره نویسنده ای است که همراه با زن و فرزندان خود برای شرکت در یک محفل ادبی شرکت می کنند. تا با درباره آخرین داستان خود با حاضرین گفت وگو کند. این نویسنده همچنان که با همسر خود در سالن ارتباط نگاهی دارد با بیان یکی از حاضران درباره از دست رفتن زن و فرزندش، مشخص می شود که خانواده او بخشی از خیالاتش را تشکیل می دهد این نویسنده در افکار خود به گذشته و بیان یک عملیات می رود و... در فیلم دیگری با عنوان «گیلانه» رخشان بنی اعتماد هم می توانیم به آثار مخرب جنگ و رنج های مردم به داوری و قضاوت بپردازیم. ●سینمای دفاع مقدس در دوران بعد از جنگ: خاتمه جنگ تحمیلی دوران تازه ای را برای فیلم های تازه جنگی رقم زد. و فیلم هایی که در این دوران ساخته می شوند می توان گفت که به نوعی توانسته اند هم به جبهه و هم به پشت جبهه بپردازند یعنی در واقع جنگ را در پشت خاکریزها هم نشان داده اند. از فیلم های خوب جنگی بعد از دوران جنگ که تعدادشان به اندازه انگشتان نمی رسد، می توانیم به: دیده بان، مهاجر، سفر به چزابه، کیمیا، از کرخه تا راین، هور در آتش، لیلی با من است اشاره کنیم. ▪مهاجر (ابراهیم حاتمی کیا- ۱۳۶۹ مهاجر داستان دوستی اسد و محمود است. وقتی محمود و یارانش در منطقه جنگی دشمن سرگردان می شوند، حاجی ادامه عملیات شناسایی منطقه را بر تلاش برای یافتن گمشدگان ترجیح داده و معتقد است که آن عملیات باید در دل عملیات اصلی انجام شود و... مهاجر اولین فیلمی است که واکنش های منطقی شخصیت ها را در موقعیت های مختلف و بدون پروا به تصویر می کشد. در واقع همه آثاری که حاتمی کیا از خود ارائه می دهد. در نوع سینمای دفاع مقدس خود بهترین است. مسعود فراستی عنوان می کند که مهاجر ادامه منطقی دیده بان است و شفافتر و آگاهانه تر. اگر در دیده بان اساس احساس است در مهاجر حس با فیلم و لحظاتش عجین شده و باز حس فراتر می رود. مهاجر در جشنواره هشتم دفاع مقدس، جایزه اول را کسب می کند، همچنان که نزد برخی از منتقدان و تماشاگران کسب کرده است. ▪سفر به چزابه (رسول ملاقلی پور، ۱۳۷۵) در ابتدا وحید با آوای نی به میان یک خاکریز کشیده می شود و دودو آتش او را به سمت سنگر بهروز مرادی جلب می کند و با پیش رفتن در دل همین خاکریز، او و علی به میدان جنگ در چزابه ۱۰سال پیش می رسند و... فیلم سفر، چزابه در جشنواره چهاردهم فجر در جایگاه بالایی قراردارد و بی گمان می توان آن را از بهترین آثار سال ۱۳۷۵ دانست و از بهترین کارهای رسول ملاقلی پور است. یکی از منتقدان در مورد سفر به چزابه می نویسد: بی اغراق بگویم که در هیچ فیلم ایرانیی چهره اسطوره شده ای چون «جیب دهقان نسب» در نقش فرمانده سپاه رزمنده سفر به چزابه ندیده ام. این واقعی ترین خیال، یا خیالی ترین امر «واقع» است که در بسیاری از آثار چنگی پس از پایان جنگ باید می بود و نبود. ▪لیلی با من است (کمال تبریزی، ۱۳۷۴) صادق، فیلمبردار تلویزیون، به دلیل مشکلات مالی نیاز شدیدی به وام دارد. از طرفی همکارانش به او توصیه می کنند که در صورتی که در سفر کوتاهی با یکی از افراد واحد فیلمبرداران تلویزیون به منطقه جنگی برود، خیلی راحت می تواند وام را دریافت کند. صادق به رغم عدم تمایل به حضور در مناطق جنگی و ترس از محیطی ناشناخته تصمیم به رفتن می گیرد و... علی قبادی یکی از منتقدان اذعان می دارد که فیلمساز تنها با انتخاب ایده ای نو به اکثریت ویژگیها و اهداف یک «اثر مطلوب سینمایی» دست یافته است؛ برای اولین بار فیلمی مفرح و بسیار قابل تأمل و تحمل از سینمای جنگ می بینیم که به نحوی می تواند با شلیک توپ و گلوله خنده بر لبان مردم بیاورد و همچنان دفاع مقدس و افراد حاضر در آن و آنهمه ایثار و فداکاری را گرامی داشت. آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۷۶) حاج کاظم یکی از فرماندهان بسیجی است که مسافرکشی می کند و توفیق مالی چندانی هم نصیب او نشده است. زندگی او با حضور عباس (از همرزمان او) و همسرش تغییر جدی می کند. عباس برای عملی بسیار قوی و خطرناک باید به لندن برود و... در فیلم آژانس شیشه ای منتقد معتقد است که فیلمساز مردم را در فیلم آژانس شیشه ای چنان برگزیده که می توانند در نگرشی استعاری نماینده قشرهای مختلف جامعه باشند و توقع حاج کاظم از جامعه و مردم در واقع دور از ذهن و بدور از منطق است و... منتقد معتقد است که فیلمساز در آژانس شیشه ای این تردید را پیش می آورد که از آزار دیدن و ملامت شنیدن برای آثار ارزشمندی چون بوی پیراهن یوسف و خاکستر سبز، برج مینو خسته شده و شاید اصلا ساختن فیلمی با این درون مایه و محتوایی متضاد با آثار قبلی او باشد و آژانس را برای رهایی از زخمهایی ساخته است که هنوز هم بی گمان آثارشان را بر جان خود دارد. در فیلم های جدید حاتمی کیا چون به نام پدر هم نمی توان آشکارا فهمید که آیا این پرسش هایی که در فیلم از زبان نسل سوم بیان می شود؛ حرفهای دل اوست یا اینکه می خواهد نگرش نسل دیگر را به جنگ مطرح کند. اما در کل حاتمی کیا را می توانیم به عنوان پدر سینمای جنگ بدانیم؛ که از خود آثاری به جا گذاشته که هنوز در خاطره بسیاری از مخاطبان باقی مانده اند. ▪هور در آتش (عزیزالله حمیدنژاد) ۱۳۷۱ باباعقیل، پیرمرد &# لیلا کریمی منابع: -تاریخ سینمای ایران، جمال امید - جنگ برای صلح در ۳ جلد، به کوشش مسعود فراستی - پایداری در قاب جلد۲، به کوشش محمد سلیمانی - آرشیو روزنامه کیهان - تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران روزنامه کیهان
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:22
X