معرفی وبلاگ
سفارشی دوستت دارم دوست عزیزم.♥.:.@سفارشی@.:.♥ اینجا همه چی درهمه. بیا تو عشق و حال کن. نظرت یادت نره ها♥.:.@سفارشی@.:.♥ -----------♥.:.@سفارشی@.:.♥---------♥.:.@سفارشی@.:.♥----------
دسته
لینک دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 75089
تعداد نوشته ها : 53
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
با شلیک اولین گلوله توپ تانک تى ۷۲ توسط صدام حسین از پادگان بعقوبه در ساعت ۰۰:۱۲ روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ارتش عراق هجوم وسیع و از پیش تدارک شده اى را در طول ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک به سرزمین مقدس جمهورى اسلامى ایران آغاز نمود تجاوزى که منجر به یکى از طولانى ترین و ویرانگرترین جنگ هاى تاریخ گردیده و در عین حال یکى از افتخارآمیزترین حماسه هاى پرشور میهن عزیزمان را رقم زد.
جنگى که قریب ۸ سال بر دوش مردم قهرمان ایران سنگینى کرد و هنوز هم آثار و تبعات ناشى از آن محو نشده است.
گرچه این جنگ خونبار تلفات و ضایعات فراوانى براى ملت و مملکت اسلامیمان به بار آورد لیکن برخلاف جنگ هاى گذشته نه تنها قسمتى از سرزمین مقدس ما منتزع نگردید بلکه ملت ما هیچگونه قرارداد ذلت بار و یا عذرخواهانه اى را نپذیرفت.
بدیهى است این همه مرهون و مدیون رشادت ها و ایثارگرى هاى نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران اعم از ارتش، سپاه و جهادگران و بالاخره ملت رشید ایران در سایه تدبیر و تدبر سازش ناپذیر رهبرى جمهورى اسلامى و همگان در پرتو توجهات ذاتى بزرگ خداوندگارى میسر گردید.
ارتش بعث عراق زمانى حمله ناجوانمردانه خود را به کشور جمهورى اسلامى آغاز نمود که نظام نوپاى انقلابى به شدت با مشکلات عدیده اى درگیر بوده و ارتش نیز که خود در متن این وقایع قرار داشت در شرایط نامساعد به تنظیم امور به هم ریخته خود مشغول بود.
صدام حسین در کنفرانس سران عرب در طایفه عربستان (مردادماه ۵۹) چنین عنان کرده بود:
«اوضاع براى توسعه مرزهاى عراق و تغییر وضعیت ژئوپولتیکى آن کشور کاملاً مساعد است، ارتش ایران فاقد هرگونه توانایى براى مقابله با ارتش عراق بوده و لذا حمله ما به ایران بیش از یک تفریح نظامى براى ارتش قدر عراق نیست.»
حال به منظور تجسم هرچه بهتر نقش نیروى زمینى در هشت سال دفاع مقدس لازم به نظر مى رسد که در آغاز مرورى بر روند عمومى نیروى زمینى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى داشته به طور کلى با ساختار واقعى آن به هنگام آغاز عملیات تهاجمى دشمن آشنا شویم، لذا در این جهت مطالب مورد نظر در سه بخش به شرح زیر خلاصه مى شوند:
۱- نیروى زمینى قبل از آغاز جنگ
۲- نیروى زمینى هنگام شروع جنگ
۳- نیروى زمینى در طول جنگ و نقش اساسى آن

* بخش یکم: نیروى زمینى قبل از آغاز جنگ

نیروى زمینى قبل از انقلاب و آغاز جنگ داراى سه لشکر پیاده، سه لشکر زرهى، یک تیپ پیاده مستقل، یک تیپ هوابرد، ناوگان هوانیروز، سه گروه توپخانه و دو گروه مهندسى رزمى بوده که داراى آموزش، انضباط و تجهیزات مطلوب و کارآمد بود. از آن جا که رژیم گذشته سوداى ژاندارمى منطقه را در سر مى پروراند، براى وصول بدین منظور از تلاش براى داشتن ارتشى نیرومند و قدر از هیچ اقدامى کوتاهى نکرد و لذا در زمینه سازماندهى، آموزش و تجهیزات و توسعه فروگذار نمى کرد.
رژیم گذشته به عنوان ابزارى براى حفظ حیات خود، احساسات وطن پرستى و ایران دوستى را در ارتش تبلیغ نموده، زیرکانه خود را نماد و مظهر چنین ناسیونالیستى قلمداد مى کرد. صیانت از حکومت سلطنتى نیز در کنار حراست از سرزمین و امنیت ملى کشور جزء وظیفه و مأموریت ارتش به حساب مى آمد و لذا یکى از ویژگى هاى ارتش نیز علایق تند وطن پرستانه بود.
از طرفى افسران و درجه داران ارتش و به ویژه نیروى زمینى از میان جوانان با استعداد طبقات متوسط و مستضعف جامعه بوده که به خاطر موقعیت اجتماعى نسبتاً خوب ارتش در مقایسه با سایر مشاغل ادارى یا آزاد جذب این سازمان مى شدند.
سربازان وظیفه که عموماً ۶۰درصد استعداد نیروى زمینى را تشکیل مى دادند از عامه مردم و اکثراً روستاییان بودند. اقشار سه گانه فوق با توجه به حوزه وظایف و مسوولیت خود تحت تعلیم و تربیت نظامى قرار گرفته و افرادى وطن خواه و وظیفه شناس بار مى آمدند، اما به رغم تلاش رژیم براى وابسته کردن این نیروها به خود، به دلیل علایق و رشته هاى ناگسستنى فرهنگى، خانوادگى و مذهبى، بیشتر به عمق جامعه پیوند خورده و خواست ها و تمایلات اکثریت را داشته اند تا پیوستگى و وابستگى به اقلیت حاکم.
همین علایق و وابستگى ها بود که با مشاهده بعضى از نارسایى ها و مفاسد اجتماعى که عیان مى شد، افسران و درجه داران روشنفکر نسبت به مشروعیت و مقبولیت رژیم و خانواده سلطنتى دچار شک و تردید گردیده، رگه هایى از بدبینى در آن ها شکل مى گرفت، به همین جهت ملاحظه مى کنیم که با افروخته شدن آتش انقلاب و اوج گیرى احساسات و حرکت مردم علیه رژیم بدنه ارتش به سمت انقلاب متمایل گردید.
این اعتقاد وجود داشت که با جایگزینى یک حکومت مردمى مترقى به جاى رژیم فرسوده موروثى، پیشرفت و توسعه کشور شدت یافته، با خشکانیده شدن ریشه هاى ظلم و فساد و اسراف و تبذیر، درآمد ملى صرفاً در مسیر تعالى و پیشرفت کشور به کلى خواهد رفت. و به این دلیل مقابله ارتش به ویژه نیروى زمینى با انقلاب و انقلابیون به تأیید بسیارى از دست اندرکاران مقابله اى ضعیف و بى اثر بود. در واقع این نوع برخورد که براى مردم ناباورانه و غیرمنتظره بود، روند حرکت انقلابى را به سوى پیروزى سرعت بخشید.
ایستادگى سست نیروى زمینى، سازمان آموزش دیده و مجهزى که سخت وابسته به رژیم متصور مى شد، در مقابل حرکات انقلابى در تاریخ انقلاب هاى جهان بى سابقه است. و هیچ حکومتى را نمى توان یافت که بازوى مسلح آن تا این حد در مقابله با انقلاب از خود خویشتن دارى نشان داده باشد.
اصولاً نیروهاى نظامى یک کشور آن هم از نوع جهان سوم که اهرم و بازوى مسلح قانونى براى اعمال خشونت در تأمین امنیت ملى به شمار مى آیند بنا به فرمان حکومت آن کشور در مقابله با تحریکات داخلى بدون توجه به ماهیت آن وارد عمل مى شوند اما ارتش و به ویژه نیروى زمینى ایران با توجه به بافت مردمى خود و حس وطن دوستى و علاوه بر آن هدایت بسیار هوشمندانه رهبر کبیر انقلاب، هیچگاه به رفتار خشونت آمیز در مواجهه با حرکت و جنبش انقلاب اسلامى مردم دست نزد!
اما با پیروزى انقلاب اسلامى و برپایى حکومت جمهورى اسلامى، حکومت نوپا و تازه تشکیل انقلابى همانند تمام انقلاب هاى جهان درگیر مشکلات و گرفتارى هاى متعدد بیرونى و درونى گردید. ارتش نیز که دقیقاً در مرکز این بحران ها قرار داشت مستثنى نبود شعار انحلال ارتش از سویى و تبلیغ جهت ایجاد ارتش بى طبقه توحیدى! از سوى دیگر و نیز وارد کردن اتهامات ناروا که بعضاً توسط دشمنان دوست نما به این سازمان ارزشمند وارد مى شد، فرماندهان و پرسنل را که انتظارى غیر از این داشتند، دچار پریشانى فکرى نموده و به چاره جویى و اندیشه رهایى از این کابوس انداخت!
- نقل و انتقال بى رویه پرسنل و عموماً به دلخواه آنان که ناشى از نتیجه گیرى ذهنى آن ها بود، سیستم پرسنلى را دچار رکود ساخت.
-تخریب و فرسوده شدن قسمتى از تجهیزات به دلیل رها شدن مسوولیت از مسوولان رده هاى مختلف، باعث ناکارآمد شدن آنان شد.
- کم کارى و جو آنارشیسم و هرج و مرج خدمتى، یگان ها را با آموزش بیگانه ساخت.
- اوج گیرى اغتشاشات در گنبد و خوزستان و کردستان به غارت رفتن قسمتى از تجهیزات بعضى از پادگان ها استعداد لجستیکى یگان هاى نیروى زمینى را کاهش داد.
- دخالت بى مورد بعضى از گروه هاى به ظاهر انقلابى اما مغرض و فرصت طلب باعث رکود در تجدید سازمان  یگان ها گردید.
خلاصه این که مجموعه عوامل فوق سیستم فرماندهى را دچار سردرگمى نموده و در نتیجه نیروى زمینى را به سرعت به طرف سقوط هدایت مى نمود.
در اوایل سال ۱۳۵۸ امام راحل (ره) ضمن دریافت شرایط، با صدور اعلامیه تاریخى خود مشروعیت ارتش را مورد تأکید قرار داده و اعلام داشتند که ارتش مورد حمایت رهبر بوده و ارتش جمهورى اسلامى ایران ارتشى اسلامى و متعلق به مردم ایران است با این حمایت به موقع روح تازه اى در کالبد نیمه جان نیروى زمینى دمیده شد.
فرماندهان به تدریج خود را بازیافته و به تقویت نظم در حال احتضار یگان هاى خود پرداختند.

* نیروى زمینى هنگام شروع جنگ
به رغم شرایط بحرانى و خردکننده اى که نیروى زمینى با آن مواجه بود به محض بلند شدن نغمه شوم تفرق، با اعتقاد به اهداف انقلاب و علایق میهن دوستانه، به منظور جلوگیرى از تجزیه کشور و تامین امنیت ملى مردانه پا در رکاب کرده و وارد میدان شد. هنوز یک ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که نیروى زمینى در جبهه اى گسترده در شمال غرب کشور با مدعیان دروغین وارد نبرد گردید.
بررسى تاریخ انقلاب ها در جهان نشان مى دهد که انقلابیون چه در روند شکل گیرى انقلاب و براندازى رژیم حاکم و چه پس از کسب پیروزى و برپایى یک نظام جدید، تا مدت ها ناگزیر از مقابله و درگیرى با عناصر نیروهاى مسلح وابسته به رژیم سابق بوده اند که یا مستقیماً و یا در کنار سایر گروه هاى ضد انقلاب به ستیز و رویارویى با انقلاب برخاسته اند.
اما بدنه مردمى ارتش ایران یکى از استثنایى ترین وضعیت ها را در تاریخ انقلاب هاى جهان به وجود آورد، بدین معنى که نیروى زمینى به جاى رودررو قرار گرفتن با انقلاب، به دفاع از آن و مقابله با تجزیه طلبان داخلى و متجاوزان خارجى برخاست و نیروهاى مردمى را که حفظ و حراست از دستاوردهاى انقلاب را بر خود واجب دانسته و به صحنه هاى پیکار شتافته بودند، در کنار خود گرفت.
استعمار جهانى به منظور خنثى نمودن انقلاب و به زانو در آوردن حکومت نو پاى انقلاب، یکى از مزدوران منطقه را که داعیه زعامت منطقه و رهبریت جهان عرب را در سر مى پروراند و در عین حال عقده هاى گشوده نشده اى از ملت ایرانى در دل داشت، وادار نمود تا از طریق لشکرکشى نظامى، جمهورى اسلامى ایران را با شکست مواجه ساخته و کماکان منافع از دست رفته زورگویان را در منطقه احیا نماید لذا با به صدا در آمدن طبل ناخوشایند جنگ که توسط صدام حسین در طول ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترکمان آغاز شد، نیروى زمینى که بیش از نیمى از توان رزمى خود را در مناطق آشوب زده آذربایجان غربى و کردستان به کار گرفته بود با سرعت و دلاورانه به مقابله با متجاوز شتافت و در بحبوحه بحران و شرایط ناکارآمد سیستم فرماندهى و کنترل، با استفاده از امکانات باقى مانده به بازسازى خود و تقویت جبهه ها برخاست.
اظهار پشتیبانى رهبرى و فرماندهى کل قوا قوت طلبى براى فرماندهان و پرسنل دلسوز بود لذا فرماندهان خود را باز یافته، یگان ها با مقدورات پرسنلى و تجهیزاتى موجود که البته در سطح نازلى هم بود یکى پس از دیگرى همگان و همراه جوانان انقلابى چون سیلى خروشان به سوى جبهه ها سرازیر شدند. در این زمان نیروى زمینى علاوه بر بازسازى سازمان به هم ریخته خود و تلاش در ترمیم سیستم هاى مختلف و بالاخص سیستم فرماندهى و کنترل، مسوولیت آموزش و تجهیز مردم انقلابى را بر عهده گرفت و با استفاده از مساجد، تکایا، مدارس و موسسات دولتى آماده نمودن جوانان انقلابى و مردمى را که آماده دفاع از انقلاب خود بودند با شدت و جدیت هرچه بیشتر آغاز نمود.

* بخش سوم نیروى زمینى در طول جنگ و نقش اساسى آن
با آغاز تجاوز همان گونه که قبلاً مطرح گردید نیروى زمینى ضمن بازسازى سریع و انجام مقابله با عملیات اخلالگرانه گروه هاى خود فروخته که در مناطق شرق و غرب ایجاد تشنج مى نمودند، با انجام یک تجزیه و تحلیل سریع وضعیت، سه اقدام اساسى را به شرح مندرج در ذیل مدنظر قرار داد:
۱- سد کردن پیشروى دشمن در سرتا سر مرز مورد تجاوز
۲- تثبیت دشمن در مواضع اشغالى
۳- درگیرى قاطع و انهدام متجاوز و سرانجام تامین مرز کشور جمهورى اسلامى ایران
بدین ترتیب همزمان نیروى زمینى ضمن ایفاى نقش موثر در آموزش منظم و پیگیر کلیه داوطلبین جنگ و تجهیز آنان با استفاده از مقدورات لجستیکى خود، به منظور متوقف ساختن سیل پیشروى دشمن که با یگان هاى مجهز و آموزش دیده شروع شده بود ،با تجدید سازمان یگان هاى تابعه و کمک و همراهى نیروهاى داوطلب آموزش دیده و استعانت از خداوند بزرگ توانست ضمن گسترش در منطقه و مقابله با نیروى متجاوز، پیشروى او را کند و سرانجام او را وادار به توقف نماید.
نمونه این عملیات ها عبارتند از:
پدافند تیپ ۳ زرهى لشکر۸۱ زرهى در مقابل هجوم دشمن در منطقه قصرشیرین و سر پل ذهاب(تاریخ شروع ۳۱ شهریور ماه ۵۹) که البته باعث کندى حرکت مهاجم به سوى شهرهاى خسروى و قصر شیرین گردید. پدافند تیپ ۲ زرهى لشکر ۹۲ زرهى، گروه هاى رزمى ۳۷ شیراز، گروه رزمى ۱۳۸ پیاده و گروه رزمى ۱۴۱ پیاده در منطقه کرخه (عملیات تاخیرى) که در این عملیات توان پیشروى دشمن را از خط مرزى تا کرانه غربى رودخانه کرخه به عمق ۵۰ کیلومتر و به مدت ۶ روز به تاخیر اندازد. (تاریخ شروع ۳۱ شهریور ۵۹ تا پایان ۶ مهر ۵۱)، پدافند تیپ ۳ زرهى لشکر ۹۲ زرهى در منطقه الله اکبر (تاریخ شروع ۳۱/۶/۵۹)، پدافند تیپ ۱ لشکر ۹۲ زرهى در منطقه حسینیه (تاریخ ۱ مهرماه الى ۳ مهرماه ۵۹) پدافند یگان هاى لشکر ۲۱ حمزه در برابر تک دشمن در منطقه شوش (تاریخ شروع اول مهر ماه ۵۹) پدافند یگان هاى لشکر ۹۲ زرهى (گردان ۱۵۱ اثر، گردان ۲۳۲ تانک و عناصرى از یگان هاى ژاجا)
در شلمچه و خرمشهر (تاریخ ۱ مهرماه تا ۲ مهرماه ۵۹) پدافند یگان هاى لشکر ۸۱ زرهى و تیپ ۸۴ پیاده در منطقه میمک و مهران (تاریخ دو مهرماه تا ۴ مهرماه ۵۹)، پدافند یگان هاى تیپ ۲ لشکر ۸۱ زرهى و تیپ ۳ لشکر ۸۱ زرهى در مقابله با هجوم دشمن در مناطق سومار و گیلان غرب (تاریخ ۳ مهرماه تا ۵ مهرماه ۵۹ و ۴ مهرماه تا ۶ مهرماه ۵۹) و عملیات...

ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان
دسته ها :
دوشنبه 25 5 1389 14:33
با پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلا‌می در ایران دشمنان اسلا‌م که شاهد طلوع و حیات دوباره آفتاب درخشان اسلا‌م در دهه‌های پایانی قرن حاضر بودند، درصددبرآمدند تا ابتدا با کنترل و هدایت جریانات سیاسی و نفوذ بر آنها این انقلا‌ب الهی را به انحراف بکشانند.
جبهه ضد اسلا‌می و ضد انقلا‌بی، کودتا و ایجاد آشوب و ناامنی در استان‌ها را نیز تجربه کرد اما امت مسلمان و بیدار و آگاه ایران به یاری خداوند منان و به رهبری حضرت امام(ره) آتش فتنه‌ها را خاموش نمود.
از نظر متحدان جبهه ضد اسلا‌می، تحمیل یک جنگ اقدامی بود که می‌توانست انقلا‌ب اسلا‌می و نظام نوپای جمهوری اسلا‌می را به شکست بکشاند و این شجره طیبه را از ریشه برکند. شرایط ناشی از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می و فروپاشی نظام منحط ستم‌شاهی ووضعیت ارتش جمهوری اسلا‌می که در حال تحول و تبدیل شدن به یک ارتش اسلا‌می بود و از سویی با دسیسه‌ها واقدامات عناصر نامطلوب تضعیف شده بود، این خیال واهی را واقعی جلوه می‌داد.
سرانجام رژیم عراق پس از مقدمه‌چینی‌ها وایجاد تشنج در روابط دو کشور و تلا‌ش در مشوش نمودن اذهان سازمان‌ها و نهادهای بین المللی، درتاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۵۹ به طور یک جانبه عهد‌نامه ۱۹۷۵ را لغو و متعاقبا در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله گسترده و همه جانبه را به مرزهای ایران آغاز نمود. ارتش متجاوز عراق که به قصد تصرف چند روزه به ایران آمده بود به مدت ۳۴ روز در پشت درواز‌ه‌های خرمشهر ماند.
مقاومت نیروهای مردمی و ایثارگری رزمندگان اسلا‌م سبب شد تا نیروهای متجاوز عراق با وجود موقعیت‌های اولیه نه تنها نتوانستند به اهداف اولیه خود دست یابند بلکه حرکت و پیشروی آنها متوقف و سد گردیدو این فرصتی مغتنم برای نیروهای مدافع بود تا درمرحله بعد او را به عقب برانند و مناطق اشغالی را باز پس گیرند.
یک روز بعد از عزل بنی‌صدر، عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا در منطقه دارخوین و شرق کارون با شرکت یگان‌هایی از ارتش جمهوری اسلا‌می ایران و سپاه پاسداران انقلا‌ب اسلا‌می اجرا شد که در نتیجه آن، نیروهای متجاوز عراق از جنوب آبادی سلیمانیه و محمدیه در شرق کارون به عقب رانده شدند.
در عملیات پیروزمندانه ثامن‌الا‌ئمه(ع) که در ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ با شرکت یگان‌هایی از ارتش و سپاه و در لبیک به پیام حضرت امام(ره) مبنی بر شکست حصر آبادان انجام گرفت. نیروهای عراقی به غرب رودخانه کارون عقب رانده شدند و محاصره آبادان شکسته شد. پس از عملیات ثامن‌الا‌ئمه(ع) تدبیر عملیات فرماندهان و مسئولا‌ن ارتش و سپاه بر این اساس قرار گرفت تا با انجام عملیات‌های برق آسا نیروهای دشمن را در یک منطقه منهدم نمایند و با اتکا به موانع طبیعی و صرفه‌جویی در قوا نیروهای آزاد شده را در جای دیگر به کار گیرندو روند عملیات را به گونه‌ای تنظیم و اجرا کنند که سرنوشت جنگ هر چه زودترتعیین شود. با تشریک مساعی فرماندهان ارتش وسپاه طرح‌های دوازده‌گانه کربلا‌ تهیه و به تصویب شورای عالی دفاع رسید، پیوستگی طرح‌های قید شده و آینده‌نگری موجود در آنها سبب شد تا نیروهای رزمنده اسلا‌م در کمتر از ۸ ماه پس از عملیات ثامن‌الا‌ئمه(ع) موفق شدند با عملیات‌های <طریق‌القدس>، <فتح‌المبین>، <بیت‌المقدس>، <کربلا‌ی ۱ و ۲ و ۳> نیروهای عراقی را از بیشتر مناطق اشغالی بیرون برانند.
شکست‌های پیاپی عراق درمنطقه آبادان و خرمشهر آمال باطل و توسعه‌طلبانه عراق را جهت کنترل خلیج‌فارس و منابع عظیم‌اقتصادی آن بر باد داد، به طوری که با مهار شدن پیشروی ارتش عراق و اتخاذ وضعیت پدافندی حکومت بعثی ریاکارانه مساله صلح وحل اختلا‌ف از طریق مذاکرات سیاسی را عنوان کرد.
بدین ترتیب با وجود توفیق نسبی که ارتش عراق با اشغال خرمشهر ومحاصره آبادان در روزهای نخست تجاوز به دست آورده بود، با تلا‌ش جان بر کفان ارتش و سپاه، وضعیت تهاجم نیروهای عراقی به کلی متوقف شد. ماشین جنگی متجاوز پشت مواضع پدافندی نیروهای مسلح ایران زمین‌گیر شد و در سه مرحله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید از لوث وجود دشمنان پاکسازی شد و بیش از پنج هزار کیلومتر ازخاک میهن اسلا‌می از تسلط اجانب آزاد گردید. نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلا‌می ایران درطول دفاع ۸ سال دفاع مقدس آن چه در توان داشتند برای دفع تجاوز و کسب پیروزی و افتخار انجام دادند و شاهد ثابت این امر واقعیتی است که حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلا‌ب اسلا‌می و فرماندهی کل قوا در دیدار فرماندهان و پرسنل ارتش بر آن تاکید فرمودند: اگر ارتشی در میدان باشد که جنگ را در میدان‌های واقعی نبرد تجربه نکند این ارتش یک ارتش واقعی نیست. لا‌اقل یک ارتش سرافراز نیست اما آن ارتشی که جنگ رابا پوست و استخوان خود آن هم نه یک روز و دو روز بلکه بیش از ۸سال لمس می‌کند. این یک ارتش آبرومند و سرافراز است.
ارتش جمهوری اسلا‌می ایران در اجرای ماموریت و وظایف الهی خود شهدای بسیاری را تقدیم اسلا‌م کرد. شهیدان گرانمایه‌ای که در اجرای فرمان حق و و در طلب قسط قیام کردند و به مصاف با اصحاب شیطان برخاستند و با تیغ ستم‌سوز خود لا‌شه ظلمانی کفر را از هم شکافتند و پای بر حلقوم کفار فشردند.
گواه صادق بر این مدعا تقدیم بیش از ۴۸۰۰۰ شهید و ۲۰۰ هزار جانباز ارتش جمهوری اسلا‌می است.
       
   
   
            سروان سعید امیری    
روزنامه سیاست روز
دسته ها :
دوشنبه 25 5 1389 14:29
29 فروردین هر سال به نام ارتش و نیروی زمینی نام گذاری گردیده است . کارکنان ارتش در طول واپسین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی با نپذیرفتن روز میلیتاریسم و استبداد مطلقه و عدم تبعیت از فرامین حاکمان وقت نظام مهمترین دین را در راستای پیروزی انقلاب به ملت ایران ادا نمودند و اثبات نمودند که سربازی مردم را به سربازی نظام دیکتاتور پیشه ترجیح می دهند.
با شکست نظام خودکامه عوامل بحران زای داخلی و خارجی که اقتدار ارتش را در تضاد با منافع خود می دیدند در طی چند ماه پس از انقلاب پروژه انحلال ارتش را مطرح نمودند تا کانون قوت و قدرت نظام نوپای مردمی را ضمن استحاله منجر به انحلال نمایند که در نهایت با تدبیر بخردانه امام خمینی (ره ) ضمن تایید ارتش و نام گذاری این روز به نام ارتش و نیروی زمینی بار دیگر مهر تایید و افتخار بر سینه کارکنان زحمت کش ارتش نهاده شد.
نگرش منصفانه و غیرمغرضانه موید این مطلب است که ارتش به همراه سپاه و بسیج در سرکوب آشوب های داخلی و ایام با طراوت و قدسی سال های دفاع مقدس بار دیگر وفاداری تام خود را به نظام امام و مردم به اثبات رسانده است .
در این خصوص ذکر چند نکته ضروری می باشد :
1 ـ متاسفانه در مصاحبه با رسانه های دیداری و شنیداری که در سالروز 29 فروردین هر سال انجام می گردد به کرات توسط افراد خودی و غیر خودی تعمدا یا سهوا آگاهانه یا ناآگاهانه مسائل به نحوی طرح ساخته و پرداخته می شود که گویا ارتش هر سال با بحران هویت و بحران وجود مواجه است و این در حالی است که ارتش حتی در سال 1358 نیز با وجود بحران هویت و بحران وجود توانست با پالایش نیروی ها انسانی خود را ترمیم نماید. بنابراین تکرار این گونه شائبه ها محتمل به فرافکنی است .
2 ـ بحران وجود و هویت از آن کسانی است که فاقد پشتوانه مردمی اند و در میان توده ملت فاقد کرامت و محبوبیت می باشند و این در حالی است که آحاد کارکنان ارتش در سال 57 با اقدام شجاعانه خود در پیوستن به صفوف مردم وجود و هویت خود را تثبیت نمودند و برای اولین بار در سطح ارتش های منطقه به ساختار شکنی میلیتاریسم پرداختند و چنین اقدامی بود که مسبب تسطیح و زمینه سازی حکومت مردم سالاری دینی گردید و قطعا چنین ارتشی واجد پشتوانه مردمی است و آمارها نیز موید چنین تحلیل آبژکتیوی می باشد.
3 ـ 29 فروردین سالروز تسجیل ارتش در نظام اسلامی است و روزی است که ارتش به فرمان امام ضمن نهادینه شدن مسجل شد و از این امر به انحا غیرنباید تبادر به استفاده سو دیالکتیکی شود.
4 ـ موافقان انحلال و استحاله ارتش غیر از قدرتهای بیگانه بازیگران و صحنه گردانان داخلی بودند که انحلال ارتش را عامل استیلا و هژمونی احزاب خود بر انقلاب و روند تکاملی آن می دانستند که در سال های بعد از انقلاب این مقوله با شفاف گرایی ارتش خود را نمایان ساخت .
5 ـ از منظر برخی تئوریسین های سیاسی و نظامی عدم مداخله ارتش در سیاست نشانه انفعال آن است این در حالیست که عدم مداخله ارتش در سیاست عینا در تعامل با قانون اساسی و نشانگر و نمود استقلال ذاتی و منحصر به فرد ارتش است با امعان به این مهم که عمل به این اصل از قانون اساسی سرآغاز محبوبیت هر چه بیشتر ارتش در بین عامه مردم می باشد.
6 ـ در سال های دفاع مقدس محرومیت ها و مظلومیت های بی شماری بر کارکنان ارتش رفت گر چه در چند فیلم که سالهای اخیر ساخته شد نقب بسیار کوچکی به آن گشوده شد اما جهت رفع این محرومیتها و مظلومیت ها راهبردهای بسیاری باید اتخاذ شود که امور معیشت جهت تامین قوت لایموت و امور فرهنگ جهت رفع نیازهای فرهنگی رسانه ای و تبلیغاتی از پارادایم های اصلی آن می باشد.
7 ـ در سال نوآوری و شکوفایی به جاست مسئولان و فرماندهان محترم ارتش با فاصله گیری از فرماندهی جزم اندیشانه و سنتی گامی به سوی فرماندهی در عصر فراپست مدرن و مدیریت اسلامی بردارند تا زمینه رفورم پویایی رزمی و تهییج روحیه هر چه بیشتر در مقابل تهدیدات مهیا گردد.

نعمت اله مصباح کیا
روزنامه جمهوری اسلامی

 

دسته ها :
دوشنبه 25 5 1389 14:26
1359 دانشکده افسرى ارتش:پنجشنبه شب فرصتى به دست آمده تا محمد ایران نژاد بچه هاى هم استانى خود را دعوت کند. اشرف عسکرى دانشجوى سال سوم است.
 آن شب او، ایران نژاد را که دانشجوى سال اول است به آسایشگاه بچه هاى ارشد دعوت مى کند. اما قبل از آنکه این دیدار وصال دهد دوره هاى کارآموزى بچه هاى ارشد در جبهه آغاز مى شود و آن دو حتى پس از فراغت از تحصیل هم امکان دیدار هم را نمى یابند.
فروردین ۱۳۸۵ بهشت زهراى کرمان:
از آن جمع دوستانه کوچک افسران ارتش، فدایى، کریمى، گنجوى، ثمره گلستان و برومند همچون دهها همدوره اى نظیر شهید ایوزخانى و سادات شریفى به شهادت رسیده اند اکنون امیرمحمد ایران نژاد پس از مدت زیادى به کرمان آمده و در بهشت زهرا به دنبال قبر فدایى دانشجوى هم ورودى خود مى گردد که سالها پیکر پاکش مفقود بود.
همراهان امیر نام شهدا را مى خوانند؛ اما هیچ یک شهید فدایى نیستند. انگار که تقدیر این است او همچنان در خلوت الهى خود گمنام بماند؛ یکباره نام آشناى منصور اشرف عسکرى را مى خوانند، پاهاى امیر یکباره سست مى شود، همان جا مى نشیند. او پس از ۲۴ سال امکان آن را یافته تا به دعوت منصور پاسخ گوید؛ در حالى که خود نابینا و منصور به شهادت رسیده است و دیدار آنها در بهشت زهرا صورت مى گیرد.
امیر از بهشت زهرا برگشته بود و من که با او تماس گرفته بودم تا تقاضاى انجام مصاحبه اى را طرح کنم او بى مقدمه از زیارت قبر شهید اشرف عسکرى گفت. از نسلى استثنایى که عاشقانه به استقبال رنج هایى رفتند که امروز شنیدن گوشه اى از آنها اشک ما را جارى مى سازد. نسلى که به تعبیر امیر ایران نژاد به قدرى براى انجام وظایف و مسؤولیت هاى خود در تلاش بوده اند که تاکنون هرگز فرصت و مجال بیان و توصیف گوشه اى از خدمات خود را نداشته اند.
آنچه که در پى مى آید مقاله جانباز روشندل امیر سرتیپ محمد ایران نژاد است که به اصرار ما و به مناسبت ۲۹ فروردین روز ارتش جمهورى اسلامى ایران از سوى ایشان تنظیم شده است.
امیر سرتیپ محمد ایران نژاد فارغ التحصیل دانشکده افسرى، کارشناس علوم اجتماعى و حافظ بخشى از قرآن کریم، مؤسس دارالقرآن اهل بیت، کتابخانه تخصصى علوم اسلامى و عضو شوراى شهر سیرجان است که پس از هشت سال حضور موفق و مورد تقدیر فرماندهان عالى رتبه ارتش از جمله شهید سپهبد صیاد شیرازى در جبهه هاى حق علیه باطل همزمان با عملیات والفجر ده بر اثر انفجار خمپاره از ناحیه دو چشم مجروح و نابینا شد و به درجه جانبازى نائل گردید.
امیر سرتیپ جانباز محمد ایران نژاد همچنین چندى پیش از سوى مقام معظم رهبرى فرمانده کل قوا به عنوان جانباز نمونه در دانشگاه امام على(ع) مورد تقدیر قرار گرفت.
امیر دکتر محمدى فر فرمانده سابق نیروى زمینى ارتش در کتاب خاطرات خود با عنوان نسل سرافراز ضمن تقدیر از توان فرماندهى وى در مدیریت واحدهاى جنگ از او به عنوان شجاع ترین فرد یگان خود در جبهه سومار یاد مى کند که اگر امکاناتى همچون آب خنک و غذایى خوب فراهم مى شد سربازان و کارکنان زیردست را برخود مقدم مى شمارد. فرمانده سابق نیروى زمینى ارتش درباره شخصیت معنوى این جانباز روشندل مى گوید او افسرى با ایمان و قارى قرآن بود که هر زمان از نزدیکى سنگرش عبور مى کردم صوت قرآن وى دل را جلا مى بخشید وقتى او به نماز مى ایستاد صفاى درونى اش در چهره اش نمایان بود به نحوى که انسان از این همه شکوه و زیبایى لذت مى برد...
به تعبیر یکى از تحلیلگران انقلاب اسلامى اگر ارتش به انقلاب اسلامى نمى پیوست شاید تا سى سال دیگر پیروزى آن به تأخیر مى افتاد. این البته کاملاً روشن است که ارتش استراتژیک ترین رکن دستگاه بوروکراسى رژیم شاه بود. در واقع مى توان گفت نقطه اصلى پیروزى انقلاب اسلامى درست همان زمان پیوستن ارتش به انقلاب اسلامى بود. این روند از آغاز مبارزات امام خمینى با رژیم شاه شروع شده بود و به ویژه در ۱۹ بهمن شکل گسترده اى یافت.
با پیوستن کامل ارتش به انقلاب در واقع دیگر چیزى از رژیم باقى نمانده بود. نخستین مسأله اى که در این مقاله به آن مى پردازیم ویژگى هاى جامعه شناختى ارتش ایران است که مى تواند منطق این نحوه عملکرد ارتش را براى ما توضیح دهد.
در واقع همچنان که خداوند موسى(ع) را در دامان فرعون پرورانده و توسط همان موسى(ع) دودمان آن را برانداخت، ارتشى که زیردست مستشاران آمریکایى تربیت شده بود خواب را از چشم فرعون زمان ربود و در ۱۹ بهمن حماسه اى آفرید که چشمان تحلیلگران بزرگ سیاسى جهان را مات و مبهوت کرد.
باید توجه کرد که اگرچه به لحاظ سازمانى ارتش ایران مثل همه ارتش هاى جهان وابسته به شخص اول کشور بود اما نکته مهم اینجاست که به لحاظ جامعه شناختى ارتش در مقابل ایدئولوژى شاه و رژیم شاه قرار داشت. البته ارتش نوین که از ۱۳۰۰ توسط رضاشاه به وجود آمد، همواره به دلیل نسبتى که با رژیم استبدادى داشت، در نگاه اولیه هماهنگ با ایدئولوژى رژیم شاه تلقى مى شد، اما درست به دلیل همین برداشت غلط بود که رژیم شاه هرگز نتوانست از ارتش به عنوان نیرویى در مقابل مردم استفاده کند.
در واقع اگر نسبتى هم میان شاه بود بخشى از ارتش وجود داشت در چارچوب یک تعلق سازمانى و به عنوان فرمانده کل نیروهاى مسلح و مسؤول حفظ استقلال مملکت و در چارچوب سوگندى بود که افسران بر مبناى فرائض دینى تعهد به آن را مسؤولیت خود مى دانستنددر واقع نسبت ارتش با شاه نسبتى کاملاً سازمانى و بوروکراتیک بود. اما به لحاظ جامعه شناختى و ایدئولوژیک فاصله زیادى میان شاه و بدنه ارتش وجود داشت.
توجه کنید که خاستگاه طبقاتى اغلب افسران، به ویژه افسران جوان و میانى ارتش طبقات متوسط جامعه بود. در آن زمان، دانشکده افسرى مثل همه کشورهاى جهان سومى، دانشکده اى بود که استعدادهاى درخشان طبقه متوسط در آن امکان رشد و آموزش رایگان را مى یافتند و این نکته به ویژه در دهه هاى ۳۰ و ۴۰ که دانشگاه هاى ما بسیار محدود بودند، موقعیت مناسبى براى پیشرفت بود. تصور این دسته از افسران ارتش هرگز نوکرى شاه نبود. ارتش طبق قانون اساسى قبل و بعد از انقلاب وظیفه حراست از کیان مملکت را داشت و از آن زمان تاکنون هم این مسؤولیت خود را به درستى انجام داده اما از آنجایى که شاه ازنظر سازمانى فرمانده کل نیروهاى مسلح بود و در تمام دنیا به عنوان یک قانون، عدم تبعیت از فرمانده منجر به فروپاشى سازمان نظامى خواهد شد، ناگزیر از حفظ نسبت سازمانى خود بود. در حالى که به لحاظ ایدئولوژیک الزامى به حفظ نسبت خود با رژیم شاه نداشت. از سوى دیگر واقعیت این است که علم مدیریت از جوامع نظامى برخاسته ، ارتش همچنین واردکننده تکنولوژى هاى جدید نظامى بود که تا حدودى منجر به وارد شدن دانش ها و فناورى هاى جدید به ایران مى شد و ارتش ایران هم مثل همه ارتش هاى جهان توزیع کننده و توسعه دهنده تکنولوژى هاى نوین بود. از همه مهمتر اینکه افسران ما و حتى درجه داران ما در رده هاى مختلف در بهترین دانشگاه هاى نظامى خارجى تحصیل مى کردند که خود منجر به آشنایى با مفاهیم جدیدى همچون آزادى و دموکراسى مى شد و حاصل آن سلب مشروعیت از رژیم استبدادى شاه بود. نقطه اوج این سلب مشروعیت و فاصله افتادن میان ایدئولوژى بدنه ارتش و رژیم شاه انجام مراسمات تشریفاتى همچون تاجگذارى یا جشن هاى ۲۵۰۰ ساله بود.
ورود افسران ارتش به شاخه هاى نظامى سازمان هاى اسلامى و احزاب مخالف رژیم شاه خود نشاندهنده سست بودن پایگاه ایدئولوژیک رژیم شاه در جامعه ارتش بوده است.
از سوى دیگر توجه کنید که بدنه اصلى ارتش ایران را پرسنل وظیفه تشکیل مى دهد که نیرویى در جریان و کاملاً مردمى تلقى مى شود. طبیعى بود که این بخش از بدنه ارتش هم نسبتى با ایدئولوژى رژیم شاه نداشته باشد.
از همه آنچه که گفتیم مهمتر این است که بدنه اصلى ارتش از عالى ترین سطوح تا پایین ترین سطوح آن بدنه اى مذهبى و در ارتباط با روحانیون بود. از افسران عالى رتبه اى همچون شهیدسپهبد قرنى، سرلشکر فلاحى و سرتیپ نامجو گرفته تا سربازان وظیفه، تعلقات مذهبى قوى اى داشتند بنابراین به رغم برخى از برداشت ها واقعیت این است که مردمى بودن و مذهبى بودن دو ویژگى اساسى ارتش از قبل از پیروزى انقلاب اسلامى بوده است البته این ویژگى ها به شدت پس از پیروزى انقلاب اسلامى تقویت مى شود.
افرادى مثل شهید قرنى، شهید نامجو، شهید فکورى، شهید صیادشیرازى، شهید کلاهدوز و شهید بابایى و شهید ستارى نیروهاى مذهبى بودند که به شکل کاملاً فعالانه اى در پیوند با ایدئولوژى مذهبى انقلاب حرکت مى کردند چنان که شهید صیادشیرازى شاخه هاى متعددى در شهرهاى مختلف در میان نیروهاى ارتش فعال کرده بود که در جهت پیروزى انقلاب اسلامى در تلاش بودند.
باید به این نکته توجه کرد که برخورد ارتش با انقلاب تا چه حد نرم، ملایم و ملاحظه کننده بود و عملاً شاه هرگز نتوانست از ارتش به عنوان نیرویى در مقابل مردم استفاده کند. این نحوه برخورد ارتش از مهمترین عواملى بود که منجر به شتاب گرفتن روند پیروزى انقلاب اسلامى شد که هرگز استکبار و طاغوت انتظار آن را نداشتند.
در واقع درست به دلیل پیوندهاى ایدئولوژیکى که میان بخش مهمى از بدنه ارتش و رهبر کبیر انقلاب اسلامى امام خمینى رحمت الله علیه برقرار شده بود و حمایت گسترده افسران ارتش از ایشان روند رو به شتاب پیروزى انقلاب اسلامى عملاً به پیروزى قطعى نزدیک شد.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى مى بینیم که همواره گروهى از فرماندهان عالى رتبه ارتش همچون شهید سپهبد قرنى، شهید فلاحى، نامجو، فکورى، شهید سپهبد صیادشیرازى و مرحوم ظهیرنژاد در ساماندهى و بازیابى مجدد انسجام ارتش به یارى امام مى شتابند. امام خود به رغم تهمت ها و فشارهاى فراوانى که به ارتش واردمى شد، به حمایت از آن پرداختند و با تدبیرى که در راهبرى انقلاب داشتند به شدت در مقابل کسانى که با انگ طاغوتى بودن به دنبال انحلال ارتش بودند، ایستادند.
واقعیت آن است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى ارتش با مشکلات زیادى مواجه بود. از سویى هریک از جریان هاى سیاسى نظیر چپى ها و منافقین به دنبال قطع این بازوى انقلاب بودند آمریکا به دنبال بازپسگیرى و از کار انداختن ماشین جنگى اى بود که در اختیار ایران گذاشته بود. گاه دیدگاههاى غیرفنى و آشفته اى نظیر اینکه ما به نیروى هوایى اى با این قدرت نیاز نداریم خود موجب آشفتگى و بى نظمى هاى بیشترى مى شد.
درست در چنین شرایطى بحران هاى قومى و حرکت هاى جدایى طلبانه آغاز شد. اما ارتش به رغم مشکلاتى که داشت به رسالت تاریخى خود در برقرارى امنیت و جلوگیرى از تجزیه کشور عمل کرد و مردانه در برابر آنها ایستاد و در منطقه کردستان بود که با تدبیر شهید صیاد شیرازى و شهید چمران و شهید شیرودى اولین هسته هاى مقاومت مردمى تشکیل شد و اولین تجربه هاى پیوند این دو نیرو با یکدیگر در آنجا به دست آمد.
دو لشکر نیروى زمینى ارتش با کمک نیروهاى مردمى و پشتیبانى سایر نیروها با تقدیم شهداى پاکبازى همچون شهید شیرودى و شهید کشورى و صدها شهید دیگر، عملاً امنیت را به منطقه بازگرداندند.
با وجود تمام مشکلاتى که ارتش با آن مواجه بود اما پس از پیروزى انقلاب اسلامى با تلاش فرماندهان بزرگى همچون شهید نامجو ارتش به سمت بازیابى انضباط و اقتدار خود پیش مى رود.
شهید نامجو مرد بزرگى که پرداختن به خدمات بزرگ و شخصیت وصف ناپذیرش همچنان مغفول باقى مانده است فرماندهى دانشکده افسرى را عهده دار مى شود و حتى در حالى که با نظر امام خمینى رحمت الله علیه مسؤولیت وزارت دفاع دولت شهید رجایى به ایشان سپرده مى شود اما او همچنان خود را مسؤول دانشکده مى داند وبه تربیت بیش از هزار افسر جدید مکتبى و انقلابى جهت تقویت تحول و بازسازى ارتش مى پردازد. سرانجام در شرایطى که هنوز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به طور جدى شکل نگرفته و انقلاب اسلامى درگیر معضلات گوناگونى است دشمن فرصت طلب و کینه توز انقلاب اسلامى جنگ تحمیلى را علیه ایران آغاز مى کند.
در این شرایط طرح ریزى هاى عملیاتى فرماندهان بزرگ ارتش همچون فلاحى ، نامجو، فکورى و چمران و سایر فرماندهان قرارگاهها و لشکرها همچون فرماندهى لشکر هوانیروز ۷۷ خراسان به زودى به شکست حصر آبادان منجر شد.
 
 
دراین مرحله ارتش در قالب رکن پنجم خود به گونه اى عمیق و توسعه یافته وارد عمل شد. فرماندهان بزرگ ارتش که خود معلمان بزرگ اخلاق بودند همچون شهید کلاهدوز، شهید صیاد شیرازى ، شهید نامجو و سردار رضایى با تدبیرامام خمینى عملاً به شکل گسترده اى به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداختند و مولودى به نام سپاه پاسداران را تحویل جامعه دادند.
رسم است که در سیر و سلوک انسان هر آنچه که دارد خالصانه در پیشگاه خداوندبگذارد ، فرماندهان عارف ارتش از جمله شهید صیاد شیرازى و یارانش احساس کردندوقت آن است که آموخته هاى کلاسیک خود ر ا در قالب طرح ریزى هاى عملیات هاى بزرگى همچون طریق القدس، فتح المبین ، فتح خرمشهر در اختیار جوانان پرشور سپاه و بسیج بگذارند.
با شهادت فلاحى ، نامجو، فکورى، کلاهدوز و جهان آرا و پذیرفتن مسؤولیت فرماندهى نیروى زمینى توسط شهید صیاد شیرازى ، او عملاً با به کار گرفتن اساتید دانشکده هاى ارتش طرح ریزى و مدیریت عملیات هاى پیروزمندانه و بزرگى را همچون فتح المبین ، طریق القدس، و فتح خرمشهر را برعهده مى گیرد.
در قالب طرح ریزى و مدیریت این عملیات ها صیاد عملاًمسؤولیت آموزش مردان دلیرى را عهده دار شد که بعدها به عنوان فرماندهان سپاه درهشت سال دفاع مقدس درکنار ارتش نقش آفرینى کردند.
باید در نظر گرفت که پس از آن بسیارى از عملیات هاى عمده ارتش با مشارکت نیروهاى مردمى سپاه و بسیج صورت گرفت . از این جهت سازماندهى و آموزش نیروهاى مردمى در جبهه و همچنین در مراکز آموزشى ارتش و دنبال کردن استراتژى انجام عملیات هاى ائتلافى سپاه و ارتش از سوى شهید سپهبد صیاد شیرازى عملاً بزرگترین دستاوردها را براى ما به دنبال داشت.
حضور گسترده ارتش در عملیات فتح المبین یا طرح ریزى و مدیریت شهید سپهبد صیاد شیرازى که بیشترین شکست را به ماشین جنگى عراق وارد کرد ، از سویى روحیه نیروهاى ارتش و نیروهاى مردمى را ارتقا داد، از سوى دیگر با غنائم گسترده اى که از ارتش عراق به دست آمد زمینه هاى توسعه و افزایش توان رزمى نیروهاى سپاه و تأسیس گردان هاى مجهز به سلاح هاى نیمه سنگین و سنگین را فراهم کرد و عملاً ارتش نیرویى قدرتمند در کنار خود یافت که در پیوند با آن قدرتى وصف ناپذیر را براى سازمان نظامى جمهورى اسلامى ایران به ارمغان آورد.
در اینجا باید توجه کرد که ائتلاف ارتش و سپاه بدون وجود زمینه هاى مشترک ایدئولوژیک و اعتقادى امکانپذیر نبود این همان نکته اى بودکه تحلیل گران انقلاب اسلامى ورژیم شاه از آن غفلت کرده بودند. توجه به پیوند نیروهاى ارتش از سال هاى پیش از پیروزى انقلاب اسلامى با روحانیت به ما نشان مى دهد که ارتش ایران همواره در کنار آموزش هاى سخت نظامى ، رگه هایى قوى از عرفان ، معنویت و اخلاق را در درون شخصیت خود رشد داده است. درست به دلیل چنین زمینه هاى ارزشى و جامعه شناختى اى فرماندهان بزرگ ارتش همچون شهید نامجو و شهید صیاد شیرازى عملاً نفوذى اسطوره اى و مقبولیتى کاریزماتیک درجامعه مى یابند چنانکه پس از رحلت بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) براى شهید صیاد شیرازى بزرگترین تشییع جنازه در ایران برگزار مى شود و رهبر معظم انقلاب اسلامى بر تابوت او بوسه مى زنند.
این ویژگى هاى جامعه شناختى عملاً تأثیرى فوق العاده در پیشرفت هاى نظامى و معنوى ما در جنگ داشت ما شاهد نوعى تحول در ارزش هاى موجود دربدنه ارتش پس از پیروزى انقلاب اسلامى هستیم چنانکه خلوص ، تواضع و صمیمیتى در فضاى روابط میان رده هاى مختلف ارتش حاکم شد که نظیر آن را در هیچ یک از ارتش هاى جهان نمى توان دید.
ما شاهد پدیده همنشینى صمیمانه فرماندهان با سربازان خود بودیم. این در حالى است که تبعیت سربازان از فرماندهان انسجام این روابط و اقتدار فرماندهى به گونه اى بود که گاه تنها یک نگاه فرماندهان ارتش براى انجام دستورى کافى بود که به روشنى از دست دادن جان آدمى را به دنبال داشت. فرماندهان بزرگى همچون صیاد عشق و خلوص و فرماندهى بر قلب ها را جایگزین اشرافى گرى برخى از فرماندهان رژیم شاه کردند. بررسى تأثیر این تحول ارزشى بدنه ارتش خود نیازمند انجام مطالعات جامعه شناختى است که متأسفانه معمولاً مغفول واقع مى شود.
آنچه در این مرحله از حیات نظام جمهورى اسلامى نیاز حیاتى ما محسوب مى شود توجه به سرمایه عظیمى است که دربستر کسب تجارب معنوى و مدیریتى در طول هشت سال دفاع مقدس به دست آمده است. واقعیت آن است که ارتش اکنون از جمله سالم ترین ، متعهدترین و باتجربه ترین مدیران کشور را در اختیار دارد. شاید براى برخى پرهیز از تجمل و نشستن در خانه هاى لوکس و آنچنان کهنه و از مد رفته محسوب شود اما من خود هنوز مى بینم فرماندهان طراز اول ارتش را که نشستن در خانه هاى ۷۵ مترى را بر ویلاهاى سپهبدان رژیم شاه ترجیح مى دهند.
باید به این نکته توجه کنیم که نسلى از ارتش که اکنون مدیریت آن را در دست گرفته است و در واقع مدیریت ستاد مشترک و لشکرهاى نیروهاى زمینى و سایر نیروها را عهده دار است عمدتاً در دوران تعطیلى دانشگاهها و آغاز جنگ از نخبه ترین ، با استعدادترین و درعین حال از جان گذشته ترین افرادى گزینش شده است که خود آگاهانه حضور در یک ارتش درگیر جنگ را برگزیده اند.
براى من که دورانى از عمر خود را در آن دانشکده سعادت همنشینى با آن یاران عارف امام خمینى (ره) را داشتم اکنون هیچ عاملى افتخارآمیزتر و آرامش بخش تر از آن نیست که ارتشى که روزگارى توسط مستشاران آمریکایى اداره مى شد امروز به دست متقى ترین افسران و آزمون دیدگان دفاع مقدس اداره مى شود که در خون و رگشان عشق به ولایت موج مى زند. افرادى چون سرلشکر صالحى، سرتیپ موسوى، خرم طوسى، دادرس، شهیدى، حسینى ، پوردستان و ... مدیران عارفى که بدون تردید سرمایه هاى بزرگ و تکرار ناپذیر انقلاب اسلامى محسوب مى شوند از این رو به نظر مى رسد طراحى یک برنامه استراتژیک براى استفاده از تجارب نظامى و مدیریتى نسلى که زندگى کارى آنها با دوران معنوى دفاع مقدس پیوند خورده است خودیکى از مهمترین نیازهاى جامعه ما باشد. این مهم به ویژه در خصوص بخشى از نیروهاى ارتش که در دوران بازنشستگى بیم فراموشى و مغفول واقع شدن توانایى هاى آنها مى رود خود به نحوى اساسى تر مطرح است.امادر پایان باید به این نکته مهم توجه کرد که بى تردید سایه فرماندهى مدبرانه مقام معظم رهبرى خود بزرگترین سرمایه براى ارتش است. چراکه امروز همه فرماندهان عالى رتبه نظامى ما اذعان دارندکه تجارب گسترده ایشان در دوران جنگ نگرشى کارشناسانه را براى ایشان به دنبال داشته که همواره در راهبرى ارتش سرمایه اى بزرگ محسوب مى شود.ارتش در طول ۸ سال دفاع مقدس بیش از ۴۸ هزار شهیدو یکصدو چهل و سه هزار جانباز را تقدیم انقلاب کرده است که حدود نیمى از آنان را پرسنل کادر ارتش تشکیل مى دهند.
۲۹ فروردین روز فرمان مبارک و تاریخى حضرت امام و روز ارتش جمهورى اسلامى ایران را به ساحت مقدس امام زمان (عج)، محضر مبارک مقام معظم رهبرى ، فرمانده کل قوا، روان پاک شهدا و به همه جانبازان و خانواده هاى ایثارگر و رزمندگان پرتوان ارتش جمهورى اسلامى و ملت غیور و سرافراز ایران تبریک مى گویم.
و موفقیت هاى روزافزون علمى - معنوى - نظامى ارتش را از خداوندمتعال خواستاریم.

جانباز روشندل امیر سرتیپ محمد ایران نژاد
روزنامه ایران  ۲9 فروردین ۱۳۸۵

 

دسته ها :
دوشنبه 25 5 1389 14:24

استکبار جهانى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران به شیوه هاى گوناگون کوشش مى کرد بر پیکر نوپاى انقلاب ضربه بزند، چرا که این انقلاب موجب شده بود منافع بسیارى از ابرقدرت ها در ایران بطور جدى آسیب ببیند و آنها در پى دستیابى مجدد به منافع از دست رفته ترفندهاى مختلفى را آغاز کردند.

یکى از این ترفندها ایجاد اختلاف هاى قومى و ملى و مسلح کردن گروه هاى چپ علیه نظام بود که با هوشیارى به موقع رهبر کبیر انقلاب و زعامت قاطع ایشان، این نقشه استکبار نقش بر آب شد.
استعمارگران وقتى از نقشه فوق ناامید شدند، رژیم بعثى عراق را که در دشمنى با انقلاب اسلامى ایران از همان ابتدا شهره آفاق بود براى تجاوز آشکار به سرزمین جمهورى اسلامى ایران تحریک کردند.
سردمداران عراق که مترصد فرصتى بودند تا با دیدن چراغ سبز استکبار حمله خود را آغاز کنند، در تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ با استفاده از ۱۲ لشگر و بهره گیرى از امکانات تسلیحاتى پیشرفته غرب و شرق، هجوم سراسرى خود را از تمامى مرزها به میهن اسلامى آغاز کردند.
هرچند عامل مهمى که سردمداران سفاک عراق را در تجاوز به خاک ایران تشویق و ترغیب کرد، تجزیه و تحلیل ناشیانه اى بود که دستگاه هاى جاسوسى و اطلاعاتى غرب از شرایط داخلى ایران ارائه داده بودند. این تحلیل ها با توجه به بى ثباتى در ارتش به دلیل نابسامانى هاى موجود داخلى، تزلزل فرماندهى، بى انضباطى، کاهش مدت سربازى از دو سال به یک سال، تعویض پى در پى فرماندهان و خیانت هاى بنى صدر موجب شده بود که آنان بر ناتوانى ارتش در مقابله با تجاوز کشورهاى خارجى، حساب مستقلى بگشایند اما دلاورمردى هاى نیروهاى زمینى ارتش ج.ا.ا به همراه سایر نیروهاى مسلح در دفاع از کیان اسلام و میهن ثابت کرد که این اطلاعات اجانب از اوضاع کشور کاملاً غلط است.
قبل از حمله سراسرى رژیم عراق در شهریور ،۱۳۵۹ حملات پراکنده اى در بعضى از مناطق غرب و شمالغرب توسط هواپیما و توپخانه ارتش بعث به مناطق و روستاهاى مرزى ایران صورت گرفت و همچنین عوامل مسلح و مزدور از داخل خاک عراق به کردستان ایران وارد شده و حوادثى در آنجا به وجود آوردند.
پس از تجاوز حکومت عراق به خاک اسلامى ایران، غیورمردان نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران مشتاقانه مسئولیت خطیر حراست و پاسدارى از کیان مقدس ج.ا.ا را به دوش گرفته و مردانه براى اداى این وظیفه سنگین قیام کردند. این دلاورمردان هنوز از دفع اشرار در کردستان و آذربایجان غربى بطور کامل فارغ نشده بودند که همزمان قسمتى از آنها براى بازگشت امنیت در آن مناطق به وظایف خود ادامه دادند و قسمت عظیمى از آنها براى مقابله با مزدوران بعثى به مرزهاى غرب و جنوب اعزام شدند.
غیورمردان نزاجا به همراه سایر برادران نیروهاى مسلح موفق به دفع تجاوز و سرکوب متجاوزان شدند و در این راه شهداى گرانقدرى را به اسلام تقدیم کردند و در پیروزى هاى درخشان هشت سال دفاع مقدس آنچه در توان داشتند براى دفع متجاوز و کسب پیروزى و افتخار انجام دادند و توانستند توانایى و استعداد وصف ناپذیر خود را نشان دهند که نیروهاى کارآمد، پرافتخار و پرقدرتى مى باشند که آمادگى انجام هر مأموریتى را دارند.
حوادث و رویدادهاى ۸ سال نبرد ثابت کرد که درگیر بودن در جنگ و برخوردارى از باورها و ارزش هاى اسلامى از ارتش ما نیرویى مقاوم و مؤثر ساخته است.
حضور و آمادگى دفاعى چهره قهرمان نیروى زمینى ارتش در مرزهاى غرب و جنوب کشور در آن شرایط نامناسب جغرافیایى و سرما و گرماى طاقت فرساى مناطق با وجود کمبودها و محاصره ها در اکثر صحنه هاى رزم و پیکار همگام و همدوش با سایر نیروها عامل مهمى براى خارج ساختن از سرزمین هاى اشغال شده میهن عزیز از چنگال متجاوزان و در هم شکستن پشت سپاهیان کفر بود.
نیروى زمینى ارتش ج.ا.ا در طول هشت سال دفاع مقدس ۴۵ عملیات گسترده و مؤثر علیه نیروهاى متجاوز انجام داده است که این عملیات ها منجر به آزادسازى بخش عمده اى از خاک اشغال شده جمهورى اسلامى ایران شد و ضربات جبران ناپذیرى بر ماشین جنگى عراق وارد ساخت. عملیات هایى همچون عملیات ثامن الائمه(ع)، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و...
اکنون که بیش از ۱۸ سال از پایان جنگ مى گذرد، نزاجا ضمن حفظ و ارتقاى آمادگى و توان رزمى خود در خودکفایى تلاش کرده و در صحنه سازندگى کشور حضور فعال و مؤثرى داشته است و هم اکنون یکى از مقتدرترین نیروها در سطح کشور و منطقه است.

سرهنگ ستاد محمدمسعود بهمنى
روزنامه ایران 860203

 

دسته ها :
دوشنبه 25 5 1389 14:22

استکبار جهانى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران به شیوه هاى گوناگون کوشش مى کرد بر پیکر نوپاى انقلاب ضربه بزند، چرا که این انقلاب موجب شده بود منافع بسیارى از ابرقدرت ها در ایران بطور جدى آسیب ببیند و آنها در پى دستیابى مجدد به منافع از دست رفته ترفندهاى مختلفى را آغاز کردند.

یکى از این ترفندها ایجاد اختلاف هاى قومى و ملى و مسلح کردن گروه هاى چپ علیه نظام بود که با هوشیارى به موقع رهبر کبیر انقلاب و زعامت قاطع ایشان، این نقشه استکبار نقش بر آب شد.
استعمارگران وقتى از نقشه فوق ناامید شدند، رژیم بعثى عراق را که در دشمنى با انقلاب اسلامى ایران از همان ابتدا شهره آفاق بود براى تجاوز آشکار به سرزمین جمهورى اسلامى ایران تحریک کردند.
سردمداران عراق که مترصد فرصتى بودند تا با دیدن چراغ سبز استکبار حمله خود را آغاز کنند، در تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ با استفاده از ۱۲ لشگر و بهره گیرى از امکانات تسلیحاتى پیشرفته غرب و شرق، هجوم سراسرى خود را از تمامى مرزها به میهن اسلامى آغاز کردند.
هرچند عامل مهمى که سردمداران سفاک عراق را در تجاوز به خاک ایران تشویق و ترغیب کرد، تجزیه و تحلیل ناشیانه اى بود که دستگاه هاى جاسوسى و اطلاعاتى غرب از شرایط داخلى ایران ارائه داده بودند. این تحلیل ها با توجه به بى ثباتى در ارتش به دلیل نابسامانى هاى موجود داخلى، تزلزل فرماندهى، بى انضباطى، کاهش مدت سربازى از دو سال به یک سال، تعویض پى در پى فرماندهان و خیانت هاى بنى صدر موجب شده بود که آنان بر ناتوانى ارتش در مقابله با تجاوز کشورهاى خارجى، حساب مستقلى بگشایند اما دلاورمردى هاى نیروهاى زمینى ارتش ج.ا.ا به همراه سایر نیروهاى مسلح در دفاع از کیان اسلام و میهن ثابت کرد که این اطلاعات اجانب از اوضاع کشور کاملاً غلط است.
قبل از حمله سراسرى رژیم عراق در شهریور ،۱۳۵۹ حملات پراکنده اى در بعضى از مناطق غرب و شمالغرب توسط هواپیما و توپخانه ارتش بعث به مناطق و روستاهاى مرزى ایران صورت گرفت و همچنین عوامل مسلح و مزدور از داخل خاک عراق به کردستان ایران وارد شده و حوادثى در آنجا به وجود آوردند.
پس از تجاوز حکومت عراق به خاک اسلامى ایران، غیورمردان نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران مشتاقانه مسئولیت خطیر حراست و پاسدارى از کیان مقدس ج.ا.ا را به دوش گرفته و مردانه براى اداى این وظیفه سنگین قیام کردند. این دلاورمردان هنوز از دفع اشرار در کردستان و آذربایجان غربى بطور کامل فارغ نشده بودند که همزمان قسمتى از آنها براى بازگشت امنیت در آن مناطق به وظایف خود ادامه دادند و قسمت عظیمى از آنها براى مقابله با مزدوران بعثى به مرزهاى غرب و جنوب اعزام شدند.
غیورمردان نزاجا به همراه سایر برادران نیروهاى مسلح موفق به دفع تجاوز و سرکوب متجاوزان شدند و در این راه شهداى گرانقدرى را به اسلام تقدیم کردند و در پیروزى هاى درخشان هشت سال دفاع مقدس آنچه در توان داشتند براى دفع متجاوز و کسب پیروزى و افتخار انجام دادند و توانستند توانایى و استعداد وصف ناپذیر خود را نشان دهند که نیروهاى کارآمد، پرافتخار و پرقدرتى مى باشند که آمادگى انجام هر مأموریتى را دارند.
حوادث و رویدادهاى ۸ سال نبرد ثابت کرد که درگیر بودن در جنگ و برخوردارى از باورها و ارزش هاى اسلامى از ارتش ما نیرویى مقاوم و مؤثر ساخته است.
حضور و آمادگى دفاعى چهره قهرمان نیروى زمینى ارتش در مرزهاى غرب و جنوب کشور در آن شرایط نامناسب جغرافیایى و سرما و گرماى طاقت فرساى مناطق با وجود کمبودها و محاصره ها در اکثر صحنه هاى رزم و پیکار همگام و همدوش با سایر نیروها عامل مهمى براى خارج ساختن از سرزمین هاى اشغال شده میهن عزیز از چنگال متجاوزان و در هم شکستن پشت سپاهیان کفر بود.
نیروى زمینى ارتش ج.ا.ا در طول هشت سال دفاع مقدس ۴۵ عملیات گسترده و مؤثر علیه نیروهاى متجاوز انجام داده است که این عملیات ها منجر به آزادسازى بخش عمده اى از خاک اشغال شده جمهورى اسلامى ایران شد و ضربات جبران ناپذیرى بر ماشین جنگى عراق وارد ساخت. عملیات هایى همچون عملیات ثامن الائمه(ع)، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و...
اکنون که بیش از ۱۸ سال از پایان جنگ مى گذرد، نزاجا ضمن حفظ و ارتقاى آمادگى و توان رزمى خود در خودکفایى تلاش کرده و در صحنه سازندگى کشور حضور فعال و مؤثرى داشته است و هم اکنون یکى از مقتدرترین نیروها در سطح کشور و منطقه است.

سرهنگ ستاد محمدمسعود بهمنى
روزنامه ایران 860203

 

دسته ها :
دوشنبه 25 5 1389 14:19
X