معرفی وبلاگ
سفارشی دوستت دارم دوست عزیزم.♥.:.@سفارشی@.:.♥ اینجا همه چی درهمه. بیا تو عشق و حال کن. نظرت یادت نره ها♥.:.@سفارشی@.:.♥ -----------♥.:.@سفارشی@.:.♥---------♥.:.@سفارشی@.:.♥----------
دسته
لینک دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 77597
تعداد نوشته ها : 53
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
گاهى سخن گفتن از یک مصطلح هنرى و جریانى که ایجاد مى کند، نیازمند بررسى زبان شناسى است. این بررسى زبان شناسى نه تنها براساس مؤلفه هاى کلاسیک این دانش و بحث هاى محتوایى و ساختارى امکانپذیر است بلکه نیازمند قرائت هاى دیگرى نیز هست. قرائت هاى ژورنالیستى و رسانه اى، قرائت هاى اجتماعى، تأویل روانکاوانه و ده ها مورد دیگر که یک جریان، را مکتوب مى کند، به آن رنگ و لعاب حرفه اى و گاه آکادمیک مى بخشد و زمینه را براى تحقیق و پژوهش، بازخوانى دانشجویان و نسل هاى بعد و بحث و دیالوگ فراهم مى کند. ما در کشورمان دوران سختى را با عنوان دوران جنگ سپرى کردیم. شهداى گرانقدر کثیرى را از میان بچه هاى این آب و خاک در خاطرات خود ثبت کردیم و در نهایت این واقعه مستند در هنر و ادبیات تأثیر بسزایى گذاشت. ادبیات دفاع مقدس، تئاتر دفاع مقدس و سینماى دفاع مقدس از جمله شاخص ترین ژانرهاى هنرى سال هاى اخیر است که عرصه طبع آزمایى بسیارى از هنرمندان خوب و صاحب فکر و اندیشه بوده است. در این میان تئاتر دفاع مقدس همواره به عنوان هنرى که نسبت به سینما و ادبیات از امکانات بیانى و رسانه اى کمترى برخوردار است، تلاش مضاعفى نسبت به سال هاى اخیر از خود نشان داده است. تئاتر دفاع مقدس آرام آرام مى رود که به عنوان یک سبک هنرى خود را مطرح کند؛ سبکى که در آینده و در تحقیقات و پژوهش هاى نظریه پردازان و منتقدان ادبیات دراماتیک شکلى بازخوانى شده خواهد یافت. در این میان و از دل تئاتر دفاع مقدس جریان هاى هنرى و رقابتى برخاسته است که همواره میزبان تلاش هنرمندان کشور است. تئاتر مقاومت، تئاتر ایثار و ... شاخه هایى هنرى هستند که در همان قرائت زبان شناختى به رویدادهایى جریان ساز تبدیل مى شوند؛ این جریان ها هم همچنان که در پیشگفتار این مقاله آمده بازخوانى دیگرى مى طلبد؛ نوعى بازخوانى که در گرو قرائت هاى جامعه شناختى، زبان شناختى و ... است. به عنوان مثال نخستین جشنواره منطقه اى تئاتر ایثار در تبریز به کار خود پایان داد و از هم اکنون برنامه ریزى براى دوره دوم آن در شیراز در حال شکل گیرى است. البته دوره دوم به صورت سراسرى برگزار مى شود و این جشنواره تئاترى، میزبان آثار هنرمندان سراسر کشور است. جشنواره تئاتر ایثار در نخستین حرکت هاى بنیادى خود براساس دو تعریف مهم شکل گرفت. اول پاسداشت و گرامیداشت نام و یاد شهیدان بزرگوار و اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت و دوم تعامل با تئاتر حرفه اى کشور. بنابراین این جریان تئاترى سعى کرد که با افراد مطرح و صاحب کارنامه هنرى و محافل آکادمیک کشور تعامل و همسویى خاصى ایجاد کند تا سطح تولیدات خود را به لحاظ فنى و تکنیکى ارتقا بخشد. از این رو بسیارى از چهره هاى تئاترى از جمله دکتر قطب الدین صادقى، اردشیر صالح پور، رحمت امینى و ... در راه اندازى و شکل گیرى جشنواره سهیم بودند. این جشنواره در نخستین گام نیز با آثار و تولیدات افرادى روبه رو شد که اگرچه از نسل نو بودند، اما همواره در حوزه تئاتر دانشگاهى، تئاتر تجربى و تئاتر مردمى طبع آزمایى کرده و کارهاى زیادى را از خود ارائه داده بودند. در نخستین زمان برگزارى این رویداد هنرى آثارى همچون «امشب مهره هاى پشتم نى لبک مى زند»، «پوکه هاى برنجى»، «دى ماه پرستاره»، «چهارشنبه سورى»، «یک روز روشن خدا»، «پیکر»، «قطعه گم شده»، «دهانى پر از کلاغ»، «چشم هاى بارانى»، «قتلگاه عشق و خون»، «پائیز»، «وقتى درنا برمى گردد» و «دوباره ذوالجناح» آثارى بودند که در این جشنواره به اجرا درآمدند. این جشنواره هنگام اهداى جوایز به برگزیدگان با حضور دوباره برخى از چهره هاى نام آشنا تئاتر دفاع مقدس در سال هاى اخیر همراه بود. هیأت داوران جشنواره در بخش بازیگرى مرد با اهداى تندیس جشنواره، لوح تقدیر و پنج سکه بهار آزادى مجید تفرشى بازیگر نمایش «پوکه هاى برنجى» از غرب تهران را به عنوان نفر اول بازیگرى مرد برگزید. در بخش بازیگرى زن نیز عاطفه حسینى بازیگر نمایش «چشم هاى عیسى» از تهران به عنوان نفر اول و بهار کریم زاده بازیگر نمایش «وقتى درنا بازمى گردد» از آذربایجان شرقى نفر دوم برگزیده شدند. هیأت داوران، جایزه رتبه اول کارگردانى نمایش شامل تندیس جشنواره، لوح تقدیر و پنج عدد سکه بهار آزادى را به زرى اماد براى نمایش «پوکه هاى برنجى» از غرب تهران اهدا کرد. همچنین در بخش نمایشنامه نویسى، هیأت داوران، جایزه رتبه اول را به جمشید خانیان نویسنده نمایشنامه «دهانى پر از کلاغ»، اهدا کرد. هیأت داوران این جشنواره همچنین نمایش «پوکه هاى برنجى» را به عنوان نمایش برتر جشنواره منطقه اى تئاتر ایثار برگزید. «قطعه گمشده» به کارگردانى پدرام رحمانى از آذربایجان غربى، «پیکر» به کارگردانى على حلوى از استان گیلان، «وقتى درنا بازمى گردد» به کارگردانى بهار کریم زاده از آذربایجان شرقى و «امشب مهره هاى پشتم» به کارگردانى محمدرضا ارسنجان از کرمانشاه براى حضور در جشنواره سراسرى تئاتر ایثار برگزیده شدند. بى شک مخاطبان تئاتر نه تنها نام بسیارى از این نمایش ها را شنیده اند، بلکه به تماشاى برخى از اجراهاى آن نیز رفته اند. برخى از این کارها گاه در اجراى عمومى یا در جشنواره دفاع مقدس به روى صحنه رفته و مورد تقدیر قرار گرفته اند. با این حال یکى از برجسته ترین نکاتى که از دیدن نام هاى آشنا به ذهن خطور مى کرد، ایجاد جریانى در تئاتر دفاع مقدس و در کل تئاتر کشور است. به عنوان مثال بسیارى از متن هاى جشنواره هاى اخیر از یک یا چند فرد شاخص بوده که پس از آن همواره مدنظر دیگر کارگردان هاى تئاتر نیز قرار گرفته است. «جمشید خانیان» در طى سال هاى اخیر به نامى آشنا تبدیل شده است که همواره بسیارى از آثار او رویدادهاى مهم تئاترى دفاع مقدس به روى صحنه رفته است. بسیارى از جوایز سال هاى اخیر نیز در حوزه نمایشنامه نویسى به وى تعلق گرفته است. این نمایشنامه نویس، حالا رفته رفته نه تنها مى رود که فاصله خود را با مطرح ترین نام درام نویسى دفاع مقدس (علیرضا نادرى) کم کند، بلکه همتراز با او در این ژانر هنرى قرار گیرد. ما در سال هاى اخیر شاهد متن هایى بسیار قوى از این نویسنده در بسیارى از فستیوال هاى تئاترى کشور و حتى جشنواره فجر بودیم که باعث تحسین مخاطبان شده است. پیش از این در درام نویسى حرفه اى دفاع مقدس علیرضا نادرى را داشتیم که به اقرار بسیارى از مفسران و منتقدان تئاتر ایران از جمله شاخص هاى ادبیات معاصر به شمار مى رود. اما هم اکنون شاهد نام آورى جمشید خانیان هستیم که جشنواره هاى دفاع مقدس در معرفى و شناساندن او به مخاطبان بویژه مردم و تماشاگر کلان سهم بسزایى داشته است. از ویژگى هاى شیوه نوشتارى این نویسنده توجه به فضاهاى مدرن و امروزى و تطبیق و تطابق مفهوم دفاع مقدس با جهان ذهنى جوان امروز و نسل کنونى است. جمشید خانیان به لحاظ سبک بیانى همواره از استعاره هاى خاص خود سود مى برد. او همچنان که از نام برخى از نمایشنامه هایش پیداست، پیچیدگى در عین ساده نویسى را اساس کار خود قرار مى دهد. طرح موقعیت تازه ، اتمسفر تئاترى متفاوت، دیالوگ هاى خوب و مکاشفه هاى بیانى در لحظه از مهمترین ویژگى هاى شیوه نوشتارى این نویسنده است. بى شک آنچه نگارنده این مقال به آن مى پردازد، بحث جریان هنرى در دل سبک تئاتر دفاع مقدس و کل تاریخ معاصر تئاتر ایران است. شاید جمشید خانیان براى نگارنده و بسیارى از منتقدان، نویسنده اى شناخته بوده اما آنچه مهم است، مردم هستند. یعنى شناخت یک هنرمند با شناخت مردم از وى جنبه هنرى و تاریخى پیدا مى کند و بنابراین آنچه که در شناخت بیشتر (و به مردم تأثیرگذار بوده است) تئاتر دفاع مقدس و جریان هایى حرفه اى و هنرى بوده است که همسو و همگام با تئاتر دفاع مقدس مطرح شده است. بى شک هدف از این گفتار تنها معرفى یک نویسنده خوب و برتر نیست، بلکه هدف ظهور نویسندگانى است که همگام و همسو با تئاتر دفاع مقدس در حرکتند و همواره به تولید آثار حرفه اى و استاندارد مى پردازند. به عنوان مثال در چندین جشنواره و با چندین اجراى متفاوت شاهد حضور متن «حمیدرضا نعیمى» بوده ایم. این نویسنده که بیشتر با رویکرد آکادمیک به آثار خود مى پردازد، همواره شاهد چندین اجرا از متن خود «دیگر مهره هاى پشتم نى لبک مى زنند» بوده است. این متن یک بار توسط زرى اماد در تهران با اجراى جشنواره اى و عمومى به روى صحنه رفته است و در جشنواره تئاتر ایثار تبریز نیز با اجراى کارگردانى دیگر (محمدرضا ارسنجانى) میزبان مخاطبان تئاتر بوده است. همواره نام هاى دیگرى ازجمله خیرالله تقیانى پور، احسان جاغى، کوروش زارعى و... در عرصه نمایشنامه نویسى و کارگردانى تئاتر دفاع مقدس طى سال هاى اخیر برجسته شده است. در حوزه بازیگرى نیز به بازیگرانى برمى خوریم که راه را براى افق هاى آینده باز کرده اند. در این میان گاهى شاهد کارگردانى و بازى توأمان بازیگرانى هستیم که در تولید کار خود، کارنامه اى قابل قبول را ارائه کرده اند. افرادى همچون زرى اماد که همواره در دو ژانر بازیگرى و کارگردانى آثار دفاع مقدس طى سال هاى اخیر فعالیت داشته است. یا چیستا یثربى که خود نویسنده و کارگردان یک کار موفق به شمار رفته است. نمایش «پوکه هاى برنجى» در حالى در نخستین جشنواره ایثار تبریز، جایزه بهترین نمایش و بهترین کارگردانى را به خود اختصاص داده است که از تجربه هاى مکرر کارگردان آن طى سال هاى اخیر در جشنواره هاى دفاع مقدس خبر مى دهد. زرى اماد بازیگر نسل نو تئاتر ایران در جشنواره دفاع مقدس سال گذشته در سنندج نیز دو کار داشت؛ او پیش از آن نیز متن «حمیدرضا نعیمى» را کارگردانى کرد که چندین روز با اجراهاى عمومى میزبان عموم مردم بود. زرى اماد در این نمایش به ایفاى نقش نیز مى پرداخت. او نقش شقایق را بازى مى کرد که نقش محورى و هارمونیک با تکنیک هاى کارگردانى خود با دیگر بازیگران و عوامل صحنه بود. یک بازى استلیزه که همواره بازیگر مقابل را به مکاشفه در نقش و ایجاد خلاقیت هاى فى البداهه وامى داشت. بى شک جریان هاى تئاتر نیز در معرفى وى تأثیر بسزایى داشته است. او طى سال هاى اخیر به عنوان بازیگر و کارگردان حضور یافته است و در مقام کارگردان مطرح شده است. زرى اماد از دو سال پیش تاکنون آثارى همچون «مهره هاى پشتم نى لبک مى زنند»، «دهانى پر از کلاغ»، «تکرار» و «پوکه برنجى» را به روى صحنه برده است، که در نهایت عنوان بهترین کارگردان در جشنواره تبریز، حاصل تلاش هاى او بوده است. با این تفاسیر، جشنواره ایثار از دل جشنواره دفاع مقدس مى آید. این جشنواره هدفش ترویج فرهنگ شهادت است. از سوى دیگر تولید تئاتر حرفه اى و هنرى را مدنظر دارد و به تعامل با افراد صاحب دانش تئاتر مى اندیشد. اینها اله مان هاى کلى این جریان تئاترى است. اما در فرامتن این جریان سه گزینه، مؤلف، متن و مخاطب شکل مى گیرد. گزینه هایى که همواره هنرمندان، آثار و مخاطبان را با هم گره مى زند و منجر به ظهور چهره هایى مى شود که آثارشان قابل بازخوانى و نقد و بررسى است. جشنواره تئاتر ایثار امسال نیز به صورت سراسرى برگزار مى شود و نمایش هاى برگزیده ۱۳استان کشور را دربرمى گیرد. روزنامه ایران
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:26
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۹۵۳۱، توده های مردم به دفاع نظامی علیه دشمن بعثی پرداختند. دستگاه های فرهنگی و هنری تازه تأسیس یا متحول شده انقلاب اسلامی پس از اندکی از آغاز جنگ به آن توجه نشان داده و در غالب های مختلف هنری شروع به فعالیت کردند. سینمای ایران که پیش از انقلاب از سوی مردم انقلابی و مذهبیون مردود شمرده می شد با پرداختن به روایت جنگ تعریف و ظاهر دیگری به خود گرفت و از سال ۱۳۶۰ بود که موضوع دفاع مقدس در سینمای ایران متولد شد. اکنون پس از ۲۶سال از آغاز جنگ تحمیلی و گذشت ۱۷سال از پایان آن، همچنان ضرورت این ژانر سینمایی در سینمای ما، احساس می شود. چرا که جنگ در سینمای ایران فقط در حد یک جنگ نبوده است و در واقع جنگ ایران آمیزه ای از اعتقادات و دفاع از ارزشهاست و این از معدود خصایصی است که فقط در سینمای ایران با عنوان «دفاع مقدس» شکل گرفت و آن را از انواع دیگر، سینماهای جنگ دنیا متفاوت کرده است. این گزارش روایتی است از تاریخ سینمای دفاع مقدس همراه با فرازونشیب های آن. سینمای دفاع مقدس در حدود سه دهه با بهره گیری از مضمون جنگ به تولید آثار ارزشمندی دست زده است. در همان سالهای اولیه، دو فیلم حادثه ای و جنگی با عنوان «برزخی ها، ۱۳۶۱» و (مرز ۱۳۶۰)، ساخته شدند؛ حدود یک سال پس از آغاز جنگ جمشید حیدری فیلمی مرتبط با جنگ ایران و عراق ساخت. اگر چه این فیلم ها گویای تهاجم گسترده عراق و دفاع عقیدتی و آرمانی مردم ایران نبوده است اما در حقیقت ساخت این فیلم ها در شرایطی که، وضعیت سینمای ایران از جهت کمی و کیفی در وضع خوبی به سر نمی برد، به نوعی شروع اولیه سینمای دفاع مقدس را می رفت تا آغازی باشد. با ساخته شدن فیلم «مرز» پای جنگ به سینمای ایران باز شد. بعد از آن فیلم «عبور از میدان مین» (جواد طاهری ۱۳۶۲) یکی از موفق ترین آثار سینمای دفاع مقدس و آغازگر آن است که از جنبه پرداخت، روالی تکنیکی و فنی دارد اما نقص آن را در نپرداختن به فرهنگ جبهه و معنویت می دانند که بسیاری از دست اندرکاران آن فرصت لازم را برای آشنایی با حال و هوای جبهه نداشتند. در همان سال فیلم رهایی (۱۳۶۲) از رسول صدرعاملی با داستان رزمنده ای جوانی شروع می شود که در جبهه به یک پیوندی می اندیشد که در روز نیمه شعبان با همسر خود خواهد داشت. فیلمساز در تجربه اول خود، به موضوع جنگ تحمیلی در قالب ملودرام جنگی پرداخته است. خیلی زود با ورود سینماگران جوان، به عرصه سینمای جنگ تغییر و تحول در این نوع سینما ایجاد می شود. فیلم هایی مثل: دیار عاشقان (حسن کاربخش)، پیشتازان فتح (ناصر مهدی پور)، ما ایستاده ایم (اکبرحر)، آغازگر ساختار ابتدایی سینمای جنگ بوده اند، را شاهد هستیم. در یک دید کلی و بدون دسته بندی نمی توان به نوع و موجودیت سینمای دفاع مقدس پرداخت. سینمای دفاع مقدس سالهای پرفرازونشیبی را طی کرده است. در دوره ای از جنگ در این نوع سینما فقط به جنبه های دلاوریهای اشخاص و یک سری کاراکترهای معمول که افرادی هستند عارف و بدور از هرگونه زشتی و پلشتی و خواهان شهادت و... در واقع بسیاری از این فیلم ها با این حال و هوا زیاد دیده می شود. در دوره ای دیگر با ورود جانبازان سینمای دفاع مقدس به موضوعات جانبازان و جانباز می پردازد و در زمانی فیلمساز از کارکتر همیشگی خود بیرون آمده و شخصیت جدیدی، چون «لیلی با من است» را خلق می کند. شخصیت اصلی فیلم کمال تبریزی آدمی ترسو، کم تحمل و بی تجربه به تصویر درآمده. این جنبه از روحیات شخصی فرد زمینه را برای پرداختن به نوع حادثه جنگ و شخصیت افراد، تغییر می دهد. و دیر زمانی نیست که موضوعات جنگ در حال تغییر و تحول است و در واقع با رویکرد جدید در این حوزه، فیلم سازان دست به یک تابوشکنی زده اند و با خلق کاراکترها و شخصیت ها، به جنگ از زاویه ای دیگر پرداخته اند چون فیلم «به نام پدر» در یک تقسیم بندی اولیه می توان سینمای جنگ را به دوره مشخص تفکیک نمود: سینمای دفاع مقدس در دوران جنگ: بسیاری از سینماگران حرفه ای سینما را با جنگ تجربه کردند و فیلم هایی که در بستر جنگ ساخته شده هیجان و حادثه را با حالات عرفانی و عدالت طلبی افراد را در بطن جنگ پیوند می زند. نینوا (رسول ملاقلی پور۱۳۶۳)، آوای غیب (سید حاجی میری ۱۳۶۳) پرواز در شب (رسول ملاقلی پور۱۳۶۶) روزنه (جمال شورجه۱۳۶۸)، انسان و اسلحه (مجتبی راعی۱۳۶۸) در مسلخ عشق (کمال تبریزی۱۳۷۰) و... است. در این فیلم ها آدم های خاص و دوست داشتنی به تصویر کشیده شده اند که درس آرامش و بردباری می دهند و جنگ دستمایه ای است برای رسیدن به طبقات عارفانه و شهد شهادت نوشیدن. در این سال ها، سینما بخشی از ستاد تبلیغات جنگ محسوب می شد که باید اهمیت دفاع مقدس را در قالب سینمایی نشان داد و فیلم های زمان جنگ روحیه دلاوری و شجاعت مردم را بالا می برد و در واقع دشمن در این نوع از فیلم ها، ترسو، بزدل و... است. جنگ به مدد جلوه های ویژه تحرک بیشتری می یابد ولی موضوع داستان و پایان آن کاملا مشخص است. فیلم هایی مانند «کانی مانگا» (۱۳۶۷، سیف الله داد)، «عقاب ها» (ساموئل خاچیکیان۱۳۶۴)اولین فیلم سینمایی که عملیات نیروی هوایی را در ۸ سال به تصویر می کشد نمونه های موفق چنین سینمایی هستند. «کانی مانگا» مثل هر فیلم جنگی دیگر به طور طبیعی به نحو چشمگیری لحنی مبالغه آمیز و ستایش گر در خصوص قهرمانان و رزمندگان خودی در برابر دشمنان متجاوز و ستمگر دارد، در حالی که کانی مانگا از تکنیک و فن سینمایی و زبان هنری خوبی بهره برده، در خور توجه است. اما نشریه اطلاعات هفتگی درمورد فیلم اذعان دارد که گرچه عنوان «فیلم جنگی» را یدک می کشد اما هرگز چنین فیلمی نبایستی الگوی تهیه و تولید فیلم های جنگی در آینده قرار گیرد. در هفتمین جشنواره سینمای جنگ فیلمسازان جوان، آثار برجسته و امیدوارکننده ای از سینمای جنگ ارائه دادند. فیلم هایی چون: «دیده بان (ابراهیم حاتمی کیا۱۳۶۷)، افق (رسول ملاقلی پور۱۳۶۸)، انسان و اسلحه (مجتبی راعی۱۳۶۸)، عبور (کمال تبریزی۱۳۶۷)، روزنه (جمال شورجه) است. سوژه اصلی این فیلم ها مستقیماً به وقایع و شخصیت های واقعی در متن جنگ پرداخته است. در واقع سازندگان این فیلم ها تلاش کرده اند که تماشاگران خود را به نحوی با ارزش های متبلور شده در جنگ از طریق مواجهه با خطرات و خاطرات به عمل صفا و پاکی و شجاعت و استقامت رزمندگان در جنگ ببرد. فیلم افق، پس از تجربه جنگی پرواز در شب، کوششی برای تلفیق حادثه پردازی و نگاه عمیق تر به شخصیت ها درسینمای ملاقلی پور به شمار می آید. نگاهی که سرانجام منجر به ساخته شدن آثاری مانند نجات یافتن، سفر به چزابه انجامید و حالا دیگر دغدغه اصلی ملاقلی پور در پرداختن به جنگ برای همگان روشن و آشکار است. اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمی کیا، دیده بان است که در آخرین سال جنگ ساخته شد. وی پیش از اولین فیلم اش، تصویربردار فیلم های مستند خبری و جنگی بود و به زبان ساده، با جنگ زندگی کرده بود. دیده بان بی تردید شاخص ترین فیلم جنگی سال ۶۷ است و ضمن اینکه مسیر بازیابی «فیلم هویت» را ادامه می دهد و با این که عنوان فیلم جنگی را داراست و حتی یک نما هم خارج از جبهه ندارد ولی بیش از همه متأثر از پشت جبهه است. حاتمی کیا در حقیقت به روانشناسی آدم ها در فیلمش توجه زیادی نشان می دهد. در فیلم دیده بان کمتر فضایی بوی مبالغه و اغراق به مشام می رسد که در کمتر فیلم جنگی می توان این گونه صحنه ها را شاهد بود. در فیلم عبور بیش از هر چیزی به فرهنگ جبهه و آزادمنشی و وارستگی و خلوص آدم های آن اشاره می شود ولی در فیلم مجتبی راعی «انسان و اسلحه» سعی به نمایش درآوردن تقابل اراده و ایمان انسان های متعهد و مبارزه با انبوه تجهیزات و سلاح های آتشین دشمن را نشان می دهد. تسلط کارگردان ها بر فیلم های دیده بان و افق بیش از هر چیزی مشهود است ولیکن در سه فیلم دیگر شاید به دلیل کار اول فیلمسازان بوده است، افت و خیزهای زیادی درکارگردانی مشاهده می شود. در طول سالهای جنگ دوربین های سینماگران روی صحنه های جنگی بیشتر ذوم کردند و اگر گاهی هم گوشه چشمی به پشت جبهه داشت بازهم بیشتر می خواست، میدان جنگ را نشان دهد. در زمان جنگ سینما از نظرگاه سینماگران، آتش و خون و جبهه و شهادت و ایثار و دعاهایی که بدرقه راهشان می شد شکل گرفت. اما با پایان یافتن جنگ، نوعی از فیلم هایی ساخته شد که پشت جبهه همان قدر اهمیت داشت که خط مقدم جبهه. احمدرضا درویش در فیلم پرهزینه دوئل، مصیبتهایی را که بر سر مردم منطقه ای از کشور آمده است را با موضوع جنگ ادغام می کند و در واقع جنگ را دستمایه ای برای عنوان اتفاقات پشت جبهه درنظر می گیرد. ولیکن در مزرعه پدری رسول ملاقلی پور اگر چه ما تصویری از رنج های مردم داریم اما این تصویر، تصویری فرعی است. داستان فیلم درباره نویسنده ای است که همراه با زن و فرزندان خود برای شرکت در یک محفل ادبی شرکت می کنند. تا با درباره آخرین داستان خود با حاضرین گفت وگو کند. این نویسنده همچنان که با همسر خود در سالن ارتباط نگاهی دارد با بیان یکی از حاضران درباره از دست رفتن زن و فرزندش، مشخص می شود که خانواده او بخشی از خیالاتش را تشکیل می دهد این نویسنده در افکار خود به گذشته و بیان یک عملیات می رود و... در فیلم دیگری با عنوان «گیلانه» رخشان بنی اعتماد هم می توانیم به آثار مخرب جنگ و رنج های مردم به داوری و قضاوت بپردازیم. ●سینمای دفاع مقدس در دوران بعد از جنگ: خاتمه جنگ تحمیلی دوران تازه ای را برای فیلم های تازه جنگی رقم زد. و فیلم هایی که در این دوران ساخته می شوند می توان گفت که به نوعی توانسته اند هم به جبهه و هم به پشت جبهه بپردازند یعنی در واقع جنگ را در پشت خاکریزها هم نشان داده اند. از فیلم های خوب جنگی بعد از دوران جنگ که تعدادشان به اندازه انگشتان نمی رسد، می توانیم به: دیده بان، مهاجر، سفر به چزابه، کیمیا، از کرخه تا راین، هور در آتش، لیلی با من است اشاره کنیم. ▪مهاجر (ابراهیم حاتمی کیا- ۱۳۶۹ مهاجر داستان دوستی اسد و محمود است. وقتی محمود و یارانش در منطقه جنگی دشمن سرگردان می شوند، حاجی ادامه عملیات شناسایی منطقه را بر تلاش برای یافتن گمشدگان ترجیح داده و معتقد است که آن عملیات باید در دل عملیات اصلی انجام شود و... مهاجر اولین فیلمی است که واکنش های منطقی شخصیت ها را در موقعیت های مختلف و بدون پروا به تصویر می کشد. در واقع همه آثاری که حاتمی کیا از خود ارائه می دهد. در نوع سینمای دفاع مقدس خود بهترین است. مسعود فراستی عنوان می کند که مهاجر ادامه منطقی دیده بان است و شفافتر و آگاهانه تر. اگر در دیده بان اساس احساس است در مهاجر حس با فیلم و لحظاتش عجین شده و باز حس فراتر می رود. مهاجر در جشنواره هشتم دفاع مقدس، جایزه اول را کسب می کند، همچنان که نزد برخی از منتقدان و تماشاگران کسب کرده است. ▪سفر به چزابه (رسول ملاقلی پور، ۱۳۷۵) در ابتدا وحید با آوای نی به میان یک خاکریز کشیده می شود و دودو آتش او را به سمت سنگر بهروز مرادی جلب می کند و با پیش رفتن در دل همین خاکریز، او و علی به میدان جنگ در چزابه ۱۰سال پیش می رسند و... فیلم سفر، چزابه در جشنواره چهاردهم فجر در جایگاه بالایی قراردارد و بی گمان می توان آن را از بهترین آثار سال ۱۳۷۵ دانست و از بهترین کارهای رسول ملاقلی پور است. یکی از منتقدان در مورد سفر به چزابه می نویسد: بی اغراق بگویم که در هیچ فیلم ایرانیی چهره اسطوره شده ای چون «جیب دهقان نسب» در نقش فرمانده سپاه رزمنده سفر به چزابه ندیده ام. این واقعی ترین خیال، یا خیالی ترین امر «واقع» است که در بسیاری از آثار چنگی پس از پایان جنگ باید می بود و نبود. ▪لیلی با من است (کمال تبریزی، ۱۳۷۴) صادق، فیلمبردار تلویزیون، به دلیل مشکلات مالی نیاز شدیدی به وام دارد. از طرفی همکارانش به او توصیه می کنند که در صورتی که در سفر کوتاهی با یکی از افراد واحد فیلمبرداران تلویزیون به منطقه جنگی برود، خیلی راحت می تواند وام را دریافت کند. صادق به رغم عدم تمایل به حضور در مناطق جنگی و ترس از محیطی ناشناخته تصمیم به رفتن می گیرد و... علی قبادی یکی از منتقدان اذعان می دارد که فیلمساز تنها با انتخاب ایده ای نو به اکثریت ویژگیها و اهداف یک «اثر مطلوب سینمایی» دست یافته است؛ برای اولین بار فیلمی مفرح و بسیار قابل تأمل و تحمل از سینمای جنگ می بینیم که به نحوی می تواند با شلیک توپ و گلوله خنده بر لبان مردم بیاورد و همچنان دفاع مقدس و افراد حاضر در آن و آنهمه ایثار و فداکاری را گرامی داشت. آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۷۶) حاج کاظم یکی از فرماندهان بسیجی است که مسافرکشی می کند و توفیق مالی چندانی هم نصیب او نشده است. زندگی او با حضور عباس (از همرزمان او) و همسرش تغییر جدی می کند. عباس برای عملی بسیار قوی و خطرناک باید به لندن برود و... در فیلم آژانس شیشه ای منتقد معتقد است که فیلمساز مردم را در فیلم آژانس شیشه ای چنان برگزیده که می توانند در نگرشی استعاری نماینده قشرهای مختلف جامعه باشند و توقع حاج کاظم از جامعه و مردم در واقع دور از ذهن و بدور از منطق است و... منتقد معتقد است که فیلمساز در آژانس شیشه ای این تردید را پیش می آورد که از آزار دیدن و ملامت شنیدن برای آثار ارزشمندی چون بوی پیراهن یوسف و خاکستر سبز، برج مینو خسته شده و شاید اصلا ساختن فیلمی با این درون مایه و محتوایی متضاد با آثار قبلی او باشد و آژانس را برای رهایی از زخمهایی ساخته است که هنوز هم بی گمان آثارشان را بر جان خود دارد. در فیلم های جدید حاتمی کیا چون به نام پدر هم نمی توان آشکارا فهمید که آیا این پرسش هایی که در فیلم از زبان نسل سوم بیان می شود؛ حرفهای دل اوست یا اینکه می خواهد نگرش نسل دیگر را به جنگ مطرح کند. اما در کل حاتمی کیا را می توانیم به عنوان پدر سینمای جنگ بدانیم؛ که از خود آثاری به جا گذاشته که هنوز در خاطره بسیاری از مخاطبان باقی مانده اند. ▪هور در آتش (عزیزالله حمیدنژاد) ۱۳۷۱ باباعقیل، پیرمرد &# لیلا کریمی منابع: -تاریخ سینمای ایران، جمال امید - جنگ برای صلح در ۳ جلد، به کوشش مسعود فراستی - پایداری در قاب جلد۲، به کوشش محمد سلیمانی - آرشیو روزنامه کیهان - تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران روزنامه کیهان
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:22
جنگ ایران و عراق دو سال بیش از جنگ شش ساله دوم جهانی و پنج سال بیش از جنگ کره و چهار سال بیش از جنگ جهانی اول به طول انجامید. آمارتلفات و شهدای این جنگ بسیار بیشتر ازمجموع کشته های پنج جنگ اعراب و اسرائیل در سال های ۱۹۷۳، ۱۹۶۷، ۱۹۵۶، ۱۹۴۸و ۱۹۸۲ است. اینکه جنگ ایران و عراق به سود چه کسی تمام شد سؤال سختی است اما قطعاً عراق از این نبرد سودی نبرد. فضای رادیکالیزه ای که پس از جنگ در عراق حاکم شد کشور مذکور را به سوی جنگ کویت در ۱۹۹۱ و نهایتاً جنگ ویرانگر ۲۰۰۳ و پایان سه دهه حکومت بعثی ها در عراق سوق داد. این جنگ ایران را نیز هشت سال به عقب انداخت. اگرچه ایران با استفاده از مدیریت مناسب، از سال ۱۳۶۸ به بعد طی سه برنامه اقتصادی آثار جنگ را از بین برد اما باید اذعان کرد که هشت سال جنگ پتانسیل سازندگی را مبدل به قدرت رزمی کرد و این مسأله رشد اقتصادی ایران را برای یک دهه با وقفه مواجه کرد. اگرچه جنگ و عواقب آن فوایدی نیز داشت. از جمله آنکه قدرت رزمی ایران را ثابت کرد. مانع از هم پاشیدن ارتش در ایران شد واز همه مهمتر قدرت اتکا به خود و خودکفایی را در ایران بالا برد. سرتیپ حسن فرمانده سابق نیروی هوایی عراق در سپتامبر سال ۲۰۰۴ در مصاحبه با ساندی تایمز می گوید: ۵۲ هزار مستشار روس به ارتش عراق در جنگ کمک می کردند این در حالی بود که مستشاران استرالیایی، آلمانی، آمریکایی، زلاندنوای، مصری، یوگسلاوی، سودانی، لهستانی ، بلغاری، اسپانیایی و فرانسوی را نیز می توانیم در ارتش صدام ببینیم. وی اذعان می کند: در عملیات کربلای ۵ طرح دفاعی بصره را که روسها ریخته بودند بی فایده دیدیم و زمانی که ایرانی ها از دیوار دفاعی ما گذشتند ماهواره های روسی از تمام امکانات خود برای ردیابی دقیق نیروهای مهاجم (و اطلاع دادن به واحدهای توپخانه) استفاده کردند. سرتیپ حسن وجود خلبانان مصری را در ارتش صدام تأیید کرد و گفت که رابط آمریکا و عراق همین خلبانان بودند. به گفته وی آواکسهای عربستان سعودی بهترین همکاری را با عراق داشتند و همین امر به عراقیها امکان بمباران دقیق مواضع ایران را داد. وی اذعان می کند که دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا رابط اصلی سیا و ارتش عراق بوده و عکسهای ماهواره ای را در اردن در اختیار مقامات عراقی می گذاشته است. جنگ ایران و عراق بدون اغراق جنگی بی سابقه و بی بدیل بوده و چرا که هیچگاه در دنیا کشوری تنهای تنها قادر به دفاع در برابر ارتشی با پشتیبانی بی دریغ توسط ۲۳ کشور نبوده است. ارتش عراق در ۱۹۹۱ زمانی که برابر چنین شرایطی قرار گرفت ظرف ۴۵ روز به کلی از هم پاشید یوگسلاوی نیز در اواخر دهه ۹۰ در برابر حملات مشترک ناتو نتوانست حتی یک ماه مقاومت کند، مصر در ۱۹۵۶ هنگام مواجهه با سه کشور مهاجم طی چند هفته از پای درآمد. اسرائیل هنگامی که در اکتبر ۱۹۷۳ از سه طرف مورد هجوم قرار گرفت و غافلگیر شد اگر از کمک به موقع اروپا و آمریکا برخوردار نمی شد ظرف یک هفته مجبور بود خطوط دفاعی خود را در تل آویو در برابر لشکرهای زرهی مصری پایه ریزی کند. ایران در جنگ با عراق بارها و بارها تمام محاسبات نظامی را برهم زد. از زمانی که تعدادی دانشجوی دانشکده افسری در کنار نیروهای مردمی ، ۳۴ روز در برابر سه لشکر عراق در خرمشهر مقاومت کردند تا مانع از سقوط آبادان شوند بسیجیانی که در کربلای ۵ و خیبر به جای عقب نشینی دست به مقاومت می زدند یا گذر از رودخانه های خروشان کرخه، اروند، دجله و بدون برخورداری از پشتیبانی های مرسوم هوایی تا مقابله با ارتشی که در هوا ۹ برابر، در بخش زرهی ۷ برابر، در بخش توپخانه ۸برابر از برتری برخوردار بود همه نشان دهنده یک چیز بود و آن اینکه ایران و ایرانی جنگ نمی خواهد اما اگر آغاز شود دشمن سالم از مهلکه بیرون نخواهد رفت. از لژیونهای ورزیده رومی گرفته تا سربازان هراس انگیز عثمانی و تفنگداران انگلیسی که در بوشهر اسیر مشتی نیروی بومی شدند اجازه ورود به فلات ایران را ندارند و این رمز ماندگاری ملت ایران است و همین امر سبب شده تا امروز آمریکا نسخه ای را که برای بغداد می پیچد برای ایران غیر عملی بداند و قبل از آنکه به اجماع بین المللی علیه ایران دست نیابد سربازان خود را وارد منطقه های ایرانی نشین نکند. جنگ ایران و عراق پس از ۸ سال قریب به ۳۸۱ هزار کشته و زخمی برای عراق و ۳۰۰ هزار شهید برای ایران به جای گذاشت. (عراق بیش از ۷۲ هزار اسیر داد) بیش از هزار میلیارد دلار خسارت به اقتصاد دو قدرت منطقه وارد کرد و سبب معلولیت و جراحت میلیونها نفر دیگر شد. کاش هرگز این جنگ رخ نمی داد، اما دیوانگی مردانی چون صدام حسین را جز با بازوی نظامی یا بیمارستانهای مجهز نمی توان درمان کرد. امیر برزگر برنا نیوز
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:18
اکبر نبوى یکى از دوستان و نزدیکان زنده یاد رسول ملاقلى پور همزمان با سالروز تولد این کارگردان سینما (۱۷ شهریور) متن یادداشتى را منتشر کرد. «جیران» روى تخت خوابیده بود. رنجور و ناتوان. قایقى در امواج بلند مرگ. چشمانش به در بود. به پنجره. هرمنفذى را مى کاوید به دنبال نور. به دنبال «رسول». دوست داشت رسول مثل همیشه کنارش باشد و رسول مثل همیشه مى آمد. پر سر و صدا اما مهربان. کنارش مى نشست. موهاى «جیران» را نوازش مى کرد. انگشتان حنا بسته اش را مى بویید، «جیران» را مى بوید. مى خواست همه سلول هایش دوباره رنگ و بوى «جیران» را بگیرد. درست مثل همان ۹ ماهى که «جیران» او را در درون پرورانده بود. رسول که آمد جیران سبک شد. مثل نسیم. گویى کوه انتظار داشت خوردش مى کرد. لبخند زد. بعد چشمانش به گوشه اى خیره شد. انگار چیز خاصى مى دید و مى شنید. بعد سبک تر شد. خیلى سبک. نفس عمیقى کشید و چشمانش را به رسول دوخت. رسول نگاه مى کرد. باهمه وجود نگاه مى کرد. چند دانه اشک روى پرده چشمانش مى لرزید. رسول مقاومت مى کرد تا پایین نیاید. اما در یک لحظه، در یک آن، در یک بى زمانى محض، درمرز بودن و نبودن وقتى جیران آخرین نفس را کشید، اشک هاى رسول هم فرو ریخت. انگار رسول درخود شکست. احساس مى کرد در کانون گردباد گرفتار شده است. سپس خود را در یک تونل تاریک روشن دید که تا آنسوى مرز بودن امتداد داشت. «جیران» را دید که به سوى انتهاى تونل مى رود. آن سوى تونل نور بود. جیران مى رفت و هرازگاه بر مى گشت و به رسول نگاه مى کرد. یک باره نور تنوره کشید و «جیران» را در خود فرو برد. رسول فریاد زد و جیران را صدا کرد. . . «جیران» درد داشت و با همه وجودش جیغ مى کشید. عرق زن قابله که میان سال بود و صورتى تکیده داشت درآمده بود. نوزاد سرسختى مى کرد. انگار نمى خواست به این راحتى تسلیم شود. قابله سر بلند کرد و به چهره درد کشیده و متورم «جیران» نگاه کرد و گفت: عجب بچه تخس و لجبازیه مثل این که به هیچ صراطى مستقیم نیست. زور بزن جیران جان. بچه هایى که سخت دنیا مى آیند مهربان تر هستند. انگار بعدا این سختى و رنج مادر یادشان مى آید. به همین خاطر تلاش مى کنند که گوشه اى از آن را جبران کنند. زور بزن جیران جان. زور بزن جیران در میان جیغ و درد زور مى زد. یک لحظه انگار احساس خلاء کرد. چیزى نفهمید. یک کرختى مرموزم که سر بچه هاى قبل تجربه نکرده بود درکاسه سرش به جریان افتاد. همه جا ساکت بود. «جیران» حس مى کرد بى وزن شده است. زن قابله حرف مى زد اما «جیران» فقط تکان خوردن لب هایش را مى دید. چیزى مثل خواب رفتگى پاها تمام جسمش را در خود گرفته بود. احساس کرد که دیگر جیغ هم نمى کشد. هیچ دردى نداشت. سبک شده بود. . . مدتى گذشت یک دفعه احساس کرد صدایى مى شنود. اول گوشهایش از کرختى درآمد. دقت کرد. صداى یک نوزاد بود«جیران» متوجه موقعیت خود نبود. بنابراین از شنیدن صداى نوزاد تعجب مى کرد. بعد به مرور از کرختى درآمد. دید زن قابله نوزادى را لاى یک پارچه سفید پیچیده و مى خندد. یک دفعه «جیران» جیغ کشید یادش آمد که چه گذشته و او اکنون درچه وضعیتى است. با صدایى پر از شوق اما زخمى و رنجور به زن قابله گفت: رسول جانم را بده. میوه دلم را بده. نوزاد گریه مى کرد. قابله نوزاد را به جیران داد و در همان حال گفت: بیا این هم شازده ات بعد مى خواست به «جیران» بگوید: چه خبره بابا مگه تحفه است. اما وقتى به صورت سرخ و بنفش نوزاد نگاه کرد گفت: واقعا که تحفه است بعد پیش خود تکرار کرد «رسول». «رسول» در آغوش جیران آرام گرفت. «جیران» مى خندید. ازته دل. قهقهه مى زد. صدایش طنین برداشت. سقف اتاق را شکافت. در آسمان پیچید. بعد با همه جانى که داشت گفت: رسول! خوش گلدون بالام. خوش گلدون. من ایم قلبیم. خوش گلدون. من ایم جانیم. من ایم عمریم. خوش گلدون بالام. پى نوشت: «جیران» نام مادر بزرگوار رسول است و رسول فیلم آخرش «میم مثل مادر» را به یاد روح و خاطره او ساخت.
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:10
سینمای اجتماعی جنگ چیست؟ این پرسش ناظر به چگونگی ارتباط مردم یک جامعه با جنگ و پیامدهای آن و بازتابش در سینماست و مفروض آن بر این محور استوار است که پدیدة جنگ به لحاظ موقعیت در یک جامعة واحد، واجد دو حوزه است؛ مهرزاد دانش اشاره: سینمای اجتماعی جنگ چیست؟ این پرسش ناظر به چگونگی ارتباط مردم یک جامعه با جنگ و پیامدهای آن و بازتابش در سینماست و مفروض آن بر این محور استوار است که پدیدة جنگ به لحاظ موقعیت در یک جامعة واحد، واجد دو حوزه است؛ نخست حوزة مناطق جنگی که تدارکات و پشتیبانی و عملیات رزمی در آن شکل می‌گیرد و دوم حوزة مناطق پشت جبهه که شامل شهرها و روستاهاست و زندگی غیر رزمی مردم در آن در حال انجام است، زندگی‌ای که البته به هر حال تحت تأثیر جنگ است، حتی اگر سالها از پایان جنگ بگذرد. انعکاس حوزة نخست در سینما، همان سینمای جنگی است که به‌عنوان یک ژانر استاندارد نیز در طبقه‌بندی گونه‌ای فیلم پذیرفته شده است، اما حوزة‌ دوم چه جایگاهی در سینما دارد؟ مدعای این نوشتار، پاسخ به سؤال فوق را در همان عنوان سینمای اجتماعی جنگ جست‌وجو می‌کند. البته این واژه چندان شفاف و دقیق نیست، چه آنکه در باب خود سینمای اجتماعی نیز اگر و ام‍ّاهایی به چشم می‌خورد و قبل از هر نکته باید مفهوم این عنوان تبیین شود. مشکل کار آن جاست که چنین عبارتی (Social Movies) در طبقه‌بندی ژنریک سینمایی نیز وجود ندارد تا دست کم با استفاده از تعاریف استاندارد و شسته رفتة برآمده از آن سینمای اجتماعی را تعریف کرد. البته این طبقه‌بندی‌های گونه‌ای، عمدتا‌ً آمریکایی است و احتمالا‌ً بنا بر اقتضائات فرهنگی/ اجتماعی آن دیار مشکل می‌توان به یک زمینة مشترک و مترادف معنایی در باب انواع مضامین فیلم دست پیدا کرد. حتی فیلم‌های به شدت اجتماعی مثل دزد دوچرخه (ویتوریو دسیکا) نیز قبل از آن که با درونمایة موضوعی‌شان طبقه‌بندی شوند، بر مبنای سبک سینمایی‌شان ـ مثلا‌ً نئورئالیسم ـ سنجیده می‌شوند. اما واژه سینمای اجتماعی از دیرباز و به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی در سینمای ایران تبدیل به یک گفتمان اساسی شده است؛ البته با ذکر این توضیح که کماکان تعریف واحد و استانداردی از آن هم‌چنان به عمل نیامده است. بحث سینمای اجتماعی در ایران تا آنجا گسترش یافته است که حتی جشنوارة موضوعی نیز بدان اختصاص یافته است و چند دوره از آن در آبادان برگزار شد. شاید برای درک بیش‌تر سینمای اجتماعی، عنایت به تعریف برخی از فیلمسازان که در نخستین دورة این جشنواره ارائه شده خالی از فایده نباشد. ماحصل این تعاریف، سینمای اجتماعی را دارای وظیفه‌ای می‌داند که مهم‌ترینش انعکاس معضلات و دردهای اجتماع است که اغلب از نظر حاکمان پنهان می‌ماند و یا عملا‌ً خواسته می‌شود که مطرح نشود. به عبارت دیگر سینمای اجتماعی، متعهد به مسائل اجتماعی است و لزوما‌ً هم در نمایش فقر و فلاکت خلاصه نمی‌شود. از همین جهت بسیاری از صاحب‌نظران جوهرة‌ سینمای اجتماعی را در بیان اعتراض خلاصه می‌کنند؛ اعتراض به هر آن چیزی که تعادل و عدالت اجتماعی را مخدوش می سازد و مناسبات را از جایگاه اصلی‌اش کنار می‌نهد. برگردیم به همان بحث سینمای جنگ و ارتباطش با سینمای اجتماعی. آیا در زیر ژانرهای سینمای جنگی، عبارتی با نام سینمای اجتماعی جنگ به چشم می‌خورد؟ نگاهی اجمالی به این زیر ژانرها (Sub- Gener) نشان می‌دهد چنین نیست. از بین همة این زیرژانرها (مأموریتی ـ اردوگاهی ـ دریانوردی ـ لژینوری ـ پادگانی ـ تبعات جنگ ـ مقاومت ـ آدمسوزی ـ هوانوردی و...) شاید تنها زیرژانر «تبعات جنگ» ‌در برخی ابعاد ارتباط مضمونی با سینمای اجتماعی جنگ داشته باشد. اما فیلمهای تبعات جنگ نیز عمدتا‌ً لحن انتقادی خود را به خود جنگ به‌عنوان پدیده‌ای مذموم معطوف می‌دارند (مثل متولد چهارم جولای اولیور استون) و طبعاً چنین رویکردی در سینمای جنگ ایران که برای جنگ محوریت دفاع قائل است و نه تهاجم، مناسبت خیلی پررنگی ندارد. البته در این جا نیز فیلم‌هایی بوده‌اند که فارغ از ریشه‌یابی جنگ تحمیلی و آرمانهای آن، وجهة ضد جنگی داشته‌اند، اما واقعیت پذیرفته شده دلالت بر چیز دیگری دارد. اصولاً اگر بخواهیم موقعیت جنگ تحمیلی را در سینمای ایران به صورت کلی چارچوب‌بندی کنیم، با پیکره‌ای 3 قسمتی مواجه می‌شویم: نخست فیلمهایی که جنگ هشت ساله را در قالب دفاع از کشور انگاشته‌اند و صرفا‌ً تهاجم عراق به خاک ایران را به‌عنوان پدیده‌ای ضد ملی به‌عنوان سوژه برگزیده‌اند و از همین رو تفاوت چندانی بین این فیلمها با فیلمهای مثلاً مربوط به دفاع جوامع تحت تجاوز در طی جنگهای اول و دوم جهانی به چشم نمی‌خورد. عمدة آثار محمد بزرگ‌نیا (مثل توفان و جنگ نفت‌کشها) در این رده جای می‌گیرند. دوم فیلمهایی که جنگ تحمیلی را نه صرفا‌ً در قالب یک تجاوز به خاک، بلکه در انگاره‌ای کلی‌تر یعنی تجاوز به عقیدة یک ملت (ملت در گفتمان دینی، نه در گفتمان ناسیونالیستی) ارزیابی کرده‌اند. از این بعد حمله عراق به ایران قبل از آن‌که بر مبنای توسعه‌طلبی ارضی عراق تفسیر گردد، بر اساس توطئه‌ای جهت شکست انقلاب و جمهوری اسلامی ایران و نهایتا‌ً تفکر سیاست دینی تبیین می‌شود. بنابراین، این جنگ یک نبرد ایدئولوژیک بود و نه صرفا‌ً ژئوپلوتیک. عمدة آثار جمال شورجه یا ابراهیم حاتمی‌کیا در این حیطه جای می‌گیرند، چرا که جنگ را واجد یک هویت خاص می‌دانستند. اما قسمت سوم خود جنگ را محکوم می‌کند فارغ از این‌که اصلاً دفاع (چه دفاع زمینی چه دفاع عقیدتی) باشد یا تهاجم. این نوع فیلم‌ها، ظاهری انسانی را به خود می‌گیرند تا جنگ را به‌عنوان یک پدیدة ضد انسانی تقبیح کنند. این پیکرة سه قسمتی از این رو مورد اشاره قرار داده شد تا عنوان شود سینمای اجتماعی جنگ نیز از این سه رویکرد تأثیر می‌پذیرد و بسته به اینکه چه نوع دیدگاهی به جنگ تحمیلی در فرامتن اثر افکنده شده است، نوع معضلات پشت‌ دایرة جنگ نیز هویت متمایز به خود می‌گیرند. ولی در صورت کلی، سینمای اجتماعی جنگ، با توجه به توضیحاتی که در بالا آمد، سینمایی است که بیان انتقادی خود را متوجه نابسامانی‌هایی می‌داند که در وضعیت جنگی در پشت جبهه شکل گرفته است. چالش این نوع سینما در سه محور جامعه، خانواده و سیاست با این نابسامانی‌ها انجام می‌پذیرد. چالشهای سه‌گانه بالا عمدتاً در محور عدم درک و یا قدر‌ناشناسی و یا ابزارنگری به آرمان‌های جنگ از جانب مراجع مورد اعتراض شکل می‌گیرد. البته این اعتراض گاه رویه‌ای کلی به خود می‌گیرد و با نمایش نابسامانی‌هایی از قبیل آوارگی، فقر، بزهکاری، فاصله طبقاتی و... خود جنگ را هدف قرار می‌دهد که آثاری از قبیل آبادانی‌ها (کیانوش عیاری) و یا باشو غریبه کوچک (بهرام بیضایی) از آن جمله‌اند. بدیهی است این آثار اخیر از بعد آرمانی دفاع و هویتی که از آن ناشی می‌شود به دورند و جنگ تحمیلی را در قالب جنگ‌های متداول دنیا طبقه‌بندی می‌کنند و لذا شاید چندان قابلیتی برای حضور در طیف سینمای اجتماعی/ جنگی، دست کم با تعریفی که این نوشتار بدان نظر دارد، نداشته باشند. با این حال طبق یک مرور اجمالی بر سینمای ایران، فهرست آثاری که تلویحاً یا مستقیماً به ابعاد اجتماعی جنگ پرداخته‌اند، ذیلاً ذکر می‌شود تا ضمن سنجش میزان کمیت این فیلم‌ها در پیکرة سینمای ایران، یک بازخوانی جهت بررسی بیش‌تر این فیلم‌ها به عمل آید: 1ـ آشیانه مهر 2ـ شبهای زاینده رود 3ـ باشو غریبه کوچک 4ـ عروسی خوبان 5ـ عروس 6ـ زیر آسمان 7ـ هویت 8ـ گروهبان 9ـ گزل 10ـ وصل نیکان 11ـ دندان مار ـ 12ـ دیوانه‌ای از قفس پریدـ 13ـ گاهی به آسمان نگاه کن 14ـ نغمه 15ـ سیاوش 16ـ شیدا 17ـ مردی از جنس بلور 18ـ ماه و خورشید 19ـ شب برهنه 20ـ قارچ سمی 21ـ آژانس شیشه‌ای 22ـ لیلی با من است 23ـ متولد ماه مهر 24ـ‌ موج مرده 25ـ گیلانه 26ـ خداحافظ رفیق 27ـ‌ از کرخه تا راین فهرست بالا البته به صورتی تساهل‌آمیز تنظیم شده است و چه‌بسا با نگاهی دقیق‌تر بسیاری از عناوین آن ریزش پیدا کند. اما درهرحال چه کمتر و چه بیش‌تر از این تعداد، چیزی از این واقعیت کم نمی‌کند که تعداد آثار سینمای اجتماعی/ جنگی در سینمای ایران رقم اندکی است و در قیاس با تأثیرات گستردة جنگ بر روابط اجتماعی شهر و مناسبات سیاسی ‌ـ اقتصادی آن و حتی در مقایسه با کلی‍ّت تولیدات سینمای ایران در طول 25 سالی که از آغاز جنگ می‌گذرد، ناچیز به شمار می‌آید. اما جدا از کمیت، آیا کیفیت این آثار به لحاظ محتوایی هم‌پای واقعیات موجود است؟ برای این منظور، چالشهای اجتماعی جنگ در عرصة سینما را در 6 محور بررسی می‌کنیم. این 6 محور در واقع گسترش‌یافتة نمودار مثلثی شکلی است که سیاست و جامعه و خانواده را کانون ناهمسازی با واقعیتها و یا ارزشهای دفاع مقدس در نظر گرفته بود و پیش از این سخن از آن به میان آمد. 1ـ گسست نسل‌ها: برخی از سینماگران عدم تداوم فرهنگ جبهه را از مسیر خط زمان متفاوت دوران جنگ با دوران کنونی، موضوع اصلی چالش اجتماعی جنگ در نظر گرفته‌اند. کانون بحرانی این چالش، در ارتباط پدر ـ فرزندی تجلی پیدا می‌کند. مفاهیمی از قبیل عمل به تکلیف، ایثار، شهادت، احدی‌الحسنین و... که برای نسل جبهه جزو کلید واژه‌های فرهنگ زمانه‌شان به حساب می‌آمد، برای فرزندان‌شان که از نسل دیگری هستند سخت غریب به نظر می‌آید و این غربت، دردناک‌ترین حس یک رزمنده است که با نزدیک‌ترین اشخاص زندگی‌اش دارد. فیلم موج مرده (ابراهیم حاتمی‌کیا) شاخص‌ترین اثر در این باب است. رزمندة این فیلم که قصد تداوم فرهنگ جهاد را بعد از سالهای جنگ تحمیلی با رزم‌ناو آمریکایی در خلیج فارس دارد، از سوی فرزندش دن‌کیشوت لقب می‌گیرد تا خیالی بودن آرمان‌هایش به رخ کشیده شوند. صحنة پایانی این فیلم که پس از هجوم رزمنده به سمت رزمناو و آمریکایی با یک فید سیاه‌رنگ شکل می‌گیرد و پسر رزمنده را همراه با دوست دخترش در دبی نشان می‌دهد، اوج این تلخکامی را رقم می‌زند. در شب برهنه (سعید سهیلی) نیز قهرمان فیلم یک فرزند شهید است که در مناسبات بزهکارانه‌ای گرفتار می‌شود و تنها ارتباطش با پدر شهیدش در این است که سر مزار او در بهشت زهرا حاضر شود و بگرید و شکایت کند که چرا تنهایش گذاشته است. در قارچ سمی (رسول ملاقلی‌پور) اما وضع بهتر است و مرد رزمنده به رغم اختلافاتی که با همسر نیمه دیوانه‌اش دارد، امکان یک جور تله‌پاتی را با یک دختر از نسل جوان برقرار می‌کند و او را از درون پارتی‌های شبانه خارج می‌کند و به سمت حقیقت دفاع مقدس و عدالت‌طلبی هدایت می‌کند، البته این‌که چرا و چطور بین این دو آدم کاملاً بی‌ربط ارتباط متاسایکولوژیک برقرار می‌شود معلوم نیست. 2ـ سرمایه‌سالاری: تضاد فرهنگ خداخواهی در جبهه با فرهنگ زیاده‌خواهی در پشت جبهه ملموس‌ترین چالش اجتماعی جنگ است. اقتصاد جنگ که به دلایل مختلف منجر به کمبود امکانات معیشتی و رفاهی می‌شود، در لایه‌‌های پنهان مناسبات ناسالم مالی، میل به احتکار و سودجویی را در بین اقشاری از اصحاب سیاست و اقتصاد و اجتماع افزایش می‌دهد که در صورت فقدان نظارت، رفته رفته تبدیل به فرهنگ سرمایه‌سالاری می‌شود. این جاست که پدیدة قطبی شدن جامعه پیش می‌آید. یک قطب در پی معنویت و شهادت و قطب دیگر بدنبال مادیات و شهوت و همین تضاد، موجبات عدم تعادل و برهم خوردن عدالت اجتماعی را فراهم می‌سازد. عروسی خوبان (محسن مخملباف) نمونه‌ای بارز از بازتاب این عدم تعادل است. قهرمان موجی فیلم که آرمانهایش را در تقابل با سرمایه‌سالاری (سنتی) می‌بیند، طاقت از کف می‌دهد و به نشانة اعتراض به شکاف طبقاتی موجود، در هیاهوی شهر گم می‌شود. از زاویه دید او در چنین مناسبات ناعادلانه‌ اجتماعی، عزیمت رزمندگان به جبهه‌ها، پیامدی جز علیل برگشت‌شان ندارد و حضورشان در شهر نیز جز مواجه شدن با استضعاف شدید مالی و فرهنگی مردمان معنای دیگری را دربرنمی‌گیرد. این مسأله در عروس (بهروز افخمی) نیز نمود داشت. شخصیت اول آن که برای رسیدن به یک مقصود مادی، وارد قاچاق کثیف دارو شده بود، بی‌اعتنا به فضای پیرامونی‌اش که آکنده از نشانه‌های جنگ است، هم‌چنان به کارش ادامه می‌دهد. در دیوانه‌ای از قفس پرید (احمدرضا معتمدی) نیز تقابل مرد رزمنده با سودجویان اقتصادی که در پستوهای پنهان تجارت، نظام عدالت‌زدای سرمایه‌داری را تقویت می‌کنند نهایتاً به مرگش می‌انجامد. در «گاهی به آسمان نگاه کن» (کمال تبریزی) هم جانبازان جنگ در غوغای ناشی از سودآوریهای اقتصادی رفته‌رفته به حاشیه رانده می‌شوند و به فراموشی می‌گرایند. 3ـ سیاست: مصلحت‌سنجی سیاسی گاهی اوقات در نقطه مقابل حقیقت‌مداری قرار می‌گیرد و موقعیت جنگ یکی از همان کانونهاست که چالش بین این دو حوزه را بعضا‌ً شکل می‌بخشد. قربانی شدن آرمان‌ها و تجلی‌های آن به پای مصلحت‌های سیاسی زودگذر خلق‌کنندة اعتراض عمیقی است که بسیاری از جنگ‌دیدگان و جنگ‌آوران را به سمت خود کشانده است. بدین ترتیب قلة آرمان‌ها به تدریج جای خود را به سطح واقعیت‌ها می‌دهد و الفاظی نظیر قانون مداری، رفتار مدنی، مصلحت‌گرایی و...دائرمدار امور می‌شوند. آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا) بهترین فیلم اجتماعی جنگی در این خصوص است. تقابل دو فرد متعلق به نظام، یک چهرة امنیتی که به دنبال مصالح عمومی است و یک چهرة رزمنده که به دنبال زنده نگه داشتن تجلی آرمانهای جنگ است، به روشنی رویارویی عافیت‌طلبی و آرمان‌‌خواهی را تبیین می‌کند، و البته مرگ بسیجی ترکش‌خورده در آخر فیلم، هشدار دردناکی از جانب فیلمساز به جامعه‌ای است که تمایل به عافیت‌خواهی پیدا کرده است. موقعیت رزمنده در آژانس شیشه‌ای، موقعیت فرد فراموش‌‌شده‌ای است که آرمانها و مبارزاتش تبدیل به داستانهای افسانه‌ای کهن شده است و حضور دردکشیدة او در زمانة معاصر به مثابه یک زخم غیر قابل تحمل برای جامعه است که همانند جذامیان باید به حاشیه رانده شود. در آژانس شیشه‌ای البته محورهای دیگری مثل گسست نسل‌ها و بی‌تفاوتی مردم نیز به چشم می‌خورد. 4ـ ضایعات روانی و انسانی: جنگ به‌عنوان یک پدیدة خشن، جدا از ویرانی‌های فیزیکی، به روان و جسم رزمنده و خانواده‌ی او نیز لطمه وارد می‌آورد و خیل معلولان و آسیب‌دیدگان جنگی را در پی دارد. برخی از فیلمسازان این نقاط را دستمایة روایت سینمایی خود قرار داده‌اند. محسن مخملباف در «شبهای زاینده‌رود»، رزمندگان معلول و آرمان‌بریده‌ای را تصویر کرد که تنها انگیزه زندگی‌شان را در عشقهای مادی جست‌وجو می‌کردند، و خانواده‌های شاهدی را نشان داد که در اثر شدت رنج و فشار زندگی، به آخر خط رسیده بودند و خودکشی می‌کردند. البته معلوم نبود محور اعتراض مخملباف در این تصویرهای کج و معوج، چه چیز بود؟ جنگ؟ آرمانها؟ حکومت؟ در «شب برهنه» نیز همسران شهدا برای امرار معاش زندگی، مجبور به ازدواج با مردهای خوک‌صفتی می‌شدند که از مذهب تنها صیغة عقدش را درک کرده بودند ـ و نه محتوایش را. اما کار خانم رخشان بنی‌اعتماد در گیلانه فاصله بسیاری از دو اثر مخملباف و سهیلی داشت و به جای متلکهای ژورنالیستی، به سراغ عمق فاجعه‌ای رفته بود که در هیاهوی سیاست‌بازیهای امروز گم شده است: مردان رعنای دیروز و گوشتهای لخت امروز که در پناه مهر خانواده‌‌های ایثارگران، زندگی را به سخت‌ترین شکل می‌گذرانند و قانع هستند و با این حال هرگاه تصویر دشمن را در قاب تلویزیون می‌بینند، کف خشم بر لب می‌آورند و به هیجان می‌افتند. اثر شریف خانم بنی‌اعتماد، در عین حال نیم‌نگاهی به فاصله‌های طبقاتی نیز داشت و از این حیث قابلیت قرار گرفتن در آثار چالش با سرمایه‌سالاری را نیز دارد.
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:4
چه بگوییم؟ از کجا بگوییم؟ کاریست که شده؛ فیلمیست که ساختهاندش و کاریش نمیشود کرد. حاتمیکیاست دیگر! حاتمیکیای آژانس شیشهای؛ حاتمیکیای حاج کاظم.... نعمت الله سعیدی اشاره: چه بگوییم؟ از کجا بگوییم؟ کاریست که شده؛ فیلمیست که ساختهاندش و کاریش نمیشود کرد. حاتمیکیاست دیگر! حاتمیکیای آژانس شیشهای؛ حاتمیکیای حاج کاظم.... مرحوم شریعتی، آن روح بیقرار همیشه عاشق، کتابی داشت تحت عنوان «فاطمه فاطمه است.» حرفش این بود که حضرت بیبی (س) را به هیچ کس دیگری نمیتوان تشبیه کرد. انصافاً خدا غرق رحمتش کند! چه گرم حرف میزد این مرد! «فاطمه فاطمه است.» چه تشبیه زیبا و بجایی است این حرف! اما حالا حقیر به ذهنم میرسد که «یزید هم یزید است.» عمروعاص عمروعاص است و ... اصلاً هر کسی مثل خودش است. هیچ کسی شبیه تمام و کمال ندارد. خداوند متعال خلاقتر و بزرگوارتر و تواناتر از آن است که کار تکراری کند. وگرنه چه لزومی داشت دوباره عیناً تکرار شود؟ حاتمیکیا هم همینطور. چه کار میشود کرد؟ گفت: میزند بر گردنم افسار دوست میبرد آنچا که خاطرخواه اوست پس نباید خیلی ناراحت شد! یا خیلی تعجب کرد! اصلاً ایشان از ابنعباس که بالاتر نیست! ابنعباس هم از بهترین سرداران امام حسن (ع) بود. اما بُرید. یک جایی کم آورد. ما ندید بدیدیم! وگرنه تاریخ از این چیزها زیاد دیده. تقصیر خود ماست که خیلی دل بستیم. دوقزده شده بودیم که بین این همه اسپیلبرگ و بهرام بیضایی و غیره. دفاع مقدس ما هم حاتمیکیا را دارد. بین این همه رمبو و راکی و بورسلی و هرکول پوآرو و مرد عنکبوتی و ... ما هم حاج کاظم را داریم. بین این همه آمیتا پاچان و آنتونی کویین و کوفت و زهرمار ... پرویز پرستویی هست و تا شقایق باقیست زندگی باید کرد. تا شقایق باقیست کرایه خانه باید داد، مسافرکشی کرد، وام گرفت، کلاه به کلاه کرد. نه! حاتمیکیا کارگردانی نیست که آدم را عصبانی کند. شاید حال آدم را بگیرد، دل بشکند، اشک در بیاورد و ... اما حرص آدم را نمیتواند در بیاورد. اینکاره نیست. خواهید دید که اینکاره نیست. آن طرف سر سگ بزنی کارگردان هنرمند و فیلمنامهنویس قوی و منتقد ماهر و منطقی و جلوههای ویژه و اف شانزده و بمب اتم و ... پول دارند. با همه این فیلمهای شاهکار و رسانههای گسترده و تبلیغات و ... مگر –بلا نیست- تا حالا چه غلطی توانستهاند بکنند؟ فلذا گیریم چهار-پنج کارگردان این طرفی هم که پس از خراب کردن کیلو-کیلو نگاتیر، تازه-تازه داشتند نصفهونیمه تکنیک کار را یاد گرفتند، بروند آن طرف. یکی مثل ما که اساساً گوشت تلخ است، هر نقدی –یا نقّی- بخواهد بکند می‌گویید مغرضند و غیرمنطقی و هالو! اما خدا گواه است که وقتی کلاهمان را قاضی میکنیم، میبینیم نه دل و جرأت شمر را داریم، نه هوش و ذکاوت عمروعاص را. یعنی میفهمیم «بریدن» یعنی چه! باز هم احساساتی شدیم. باز هم معیارهای علمی و فنی نقد از دستمان در رفت. اما یک حرف در گلویمان مانده. نه اینکه از گفتنش دلمان را خنک کنیم. نه! میترسیم از این حرف. خیلی میترسیم... اما خدا لنگ من و تو نیست. شهیدان جنگ هم همین طور. حتی میخواهم بگویم مخاطب سینما و مردم و افکار عمومی هم همین طور. همه میدانند و میدانیم موضوع از چه قرار است. اصلاً شاید دانستن خیلی مهم نیست؛ «خواستن» است که حرف آخر را میزند. هر کس چیزی را میخواهد و لابه­لای کتابها و تفسیرهای مختلف قرآن و احادیث و روزنامهها و فیلمها و ... دنبال بهانهاش میگردد. حکایت آن بچه است که با مادرش در ایستگاه اتوبوس کنار مرد کچلی ایستاده بود. زد به پهلوی مادرش و گفت: «مامان ببین! این آقاهه کچله!» مادرش دستپاچه شد و با چشم غره و خشم، زیر لبی گفت: «اِه! ساکت باش میشنوه!» بچه مکثی کرد و پرسید: یعنی مامان! خودش نمیدونه که کچله؟! حکایت امثال بنده و حاتمیکیا هم حکایت (یا جک) همین بچه است، با استکبار جهانی کچل! امثال ما وقتی بعد از دو-سه دهه متوجه نقش افکار عمومی و کارکرد رسانهها شدیم، معذرت میخواهم، اما دیگر شورش را درآوردیم! افکار عمومی جهان برایمان شد، نعوذاً بالله خدا! اسرائیل زن و بچههای مسلمان را به خاک و خون میکشد و ما به دفتر سازمان ملل شکایت میبریم! زیادی قضیه را جدی گرفتهایم. البته این قضیه ماجراییست قدیمی. از همان صدرالسلام هم هر وقت رفتیم سمت «تدبیر» تقدیر را فراموش کردیم و هر وقت به «تقدیر» ایمان آوردیم، بلا نسبت خرفت شدیم. منتظر ماندیم صاحبمان بیاید و اَجی مجی کند و ... این طوری میشود که کفر آدم در میآید! آن هم کفری که زیر یک نم توهم ایمان تلنبار شده باشد. هرمنوتیک سرمان را بخورد! پست مدرنیسم پیش کش! کاش همین جبر و اختیار سال دوم یا سوم دبیرستان را دوباره میخواندیم و میفهمیدیم! میفهمیدیم که: همچو آیینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده بپرداز خیال دگران در جهان بال و پر خویش گشودن آموز که پریدن نتوان با پر و بال دگران اینجا منظور شاعر از «پر و بال» همان پر و بال اف چهارده و شانزده است. اما آنجا منظور دخترک چه بود که گریه میکرد. «پدر! شما چرا جنگیدید؟» عیبی ندارد. هیچ عیبی ندارد! شبهه و سؤال درباره هشت سال جنگ ما زیاد است. سالهای گذشته هم بود. اصلاً همان زمان جنگ هم بود. چه پیش از فتح خرمشهر چه بعد از آن. همه کم و بیش میدانستند قضیه چیست. دشمن حمله کرده بود. جدی هم حمله کرده بود. اما خیلیها از جنگ بیزار بودند. به هر حال ویرانی و کشتوکشتار که چیز خواستنیای نیست. میدانستند جنگ چیست. اما نمیخواستندش. لابهلای تفاسیر قرآن، کتابهای تاریخ، قوانین سیاست بینالمللی، اوراق حقوق بشر، امواج رادیوهای بیگانه و ... دنبال بهانهای میگشتند که ندانند جنگ چیست! از این بهانهها هم کم نبود. زمان کربلا هم بهانه بود. دربارهی عاشورا هم شبهه و سؤال هست. از قدیم بوده و حالا هم هست. یکی نیست بپرسد کدام یک از شما که به جنگ بعد از فتح خرمشهر ایراد و اشکال دارید، قبل از فتح آن میجنگیدید؟ دقیقاً کی، کجا و با چه شرایطی باید آتش بس را قبول می­کردیم؟ ما چند سال دیر قبول کردیم، قبول! صدام به کویت چرا حمله کرد؟ ما مغرور بودیم و کم حوصله، قبول. امریکا چرا صدام را تحمل نکرد؟ خدا خرمشهر را آزاد نکرد ... استغفراله، اما دست کدام تقدیر فتنهی دشمنان طالبانی و بعثیها را به دست دشمن دیگرمان از بین برد؟ ما بیمنطقیم یا هر چه هستیم، یک لحظه هم در جنگ پشیمان نبودیم و نیستیم (مضمون یکی از فرمایشهای آن پیرمرد) اما شما که اهل حساب و کتاب هستید بگویید، چرا نزدیک سی سال است که امریکا هیچ غلطی نمی­تواند بکند؟ اما نه! اگر به تدبیر من و تو بود، از بیست سال پیش تا امروز برای برنامهای بیست دلار، بیست هزار بار برای بیبیسی برنامهی رادیویی مینوشتیم و فیلم میساختیم ... چه کار میشود کرد؟ این بزرگوار خیلی وقت پیش «ارتفاع پست» را ساخته بود. فیلمی سراسر پر از ابهام «ارتفاع» و ایهام «پست». امروز معلوم می­شود فقط ما نبودیم که جهتگیری نهایی آن فیلم را نمیفهمیدیم. اصلاً جانمایه خود فیلم نفهمیدن بود. تردید. اختلاف. تردید و اختلافی که سکانس به سکانس بین زن و شوهر قهرمان فیلم، برادر زنها، محافظان هواپیما، خلبانان و ... وجود داشت. قهرمان فیلم هشت ساعت کار میخواست و هشت ساعت تفریح و هشت ساعت خواب. امنیت و آینده شغلی می‌خواست. می­خواست اگر یک استکان از آن کوفتیها خورد، سی ضربه شلاق نخورد. هشت سال جنگیده بود و زیر بمب و خمپار مانده بود. حالا میخواست آواز شش و هشتی بخواند. میخواست بتواند بعضی وقتها هایده و حمیرا گوش کند. آدم آدم است دیگر! سنگ که نیست. اجساد همهی شهیدان بوی عطر بهشت نمیداد! اجساد شهدای کربلا زیر سم اسبان... شاید باز داریم بیانصافی میکنیم! اصلاً چه کسی گفته جماعت ما بی‌تقصیر است؟ به هر حال فکر نمی‌کنیم کسی رویش بشود که ادعا کند این فیلم در دفاع از دفاع مقدس ساخته شده است!؟ اینکه زورکی یک دختر جوان را برداری و ببری میدان مین و پایش را قطع کنی، حتی نگاه واقع‌بینانه و مثلاً انسانی هم به جنگ نیست. حتی طاووس هم که یک حیوان است، دوست ندارد مردم را بیاوری باغ وحش و فقط دو ساعت تصویر پاهایش را اکران کنی. ما هم نه طاووسیم -بلا نسبت معذرت می‌خواهم- نه خر! منطق علمی نداریم اما عقل که یک خورده داریم. حداقل این قدر که تشخیص بدهیم «ماتریکس» و «پارک ژوراسیک» جذاب‌تر است از «دیده‌بان» و «روبان قرمز»-اگر بنا نباشد حداقل از غرور مذهبی و ملی‌مان تعریف و تمجید شود! کاش کارگردانها آن زمانی که فیلمساز نبودند، اگر حرف و حدیثی درباره جنگ و انقلاب داشتند، میگفتند. حالا دیگر دیر نشده؟ زشت نیست؟ حالا که بعضیها دو ریال رماننویسی یاد گرفتهاند موقع قتل شهیدان و این حرفهاست؟ بیبیسی هنرمند کم دارد، یا ما؟ آدم یاد آن لطیفهای میافتد که: «مارادونا را ول کن، قنبرعلی را بگیر!!» ما را بگو که از روایت بیبیسی از جنگ حرص میخوردیم و نقد دانیمان میخواست بترکد! اصلاً خاک بر سر ما که فقط بلدیم روشن فکرهای ننهمرده و غربزدههای بدبخت را نقد کنیم. آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، باید حواسمان جمع باشد خودمان غلط نکنیم! به هر حال این مسأله طبیعی‌ست که وقتی عده‌ای تصمیم می‌گیرند بجنگند برای دیگران هم تبعاتی دارد. همان طور که اگر نمی‌جنگیدند تبعاتی داشت. همان طور که ما از خواندن فصول و اوراق بسیاری از تاریخ خود شرم داریم و به داشتن آن اجداد افتخار نمی کنیم. راستی اگر با صدام نمی‌جنگیدیم امروز کارگردانهای بزرگمان چه کسانی بودند؟! تبعات نجنگیدن چه بود؟ مجله سوره ۲۸
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 15:1
مراحل مختلف هماهنگی و تعامل بین رزمندگان، در دوران دفاع مقدس به طور کلی در طول هشت سال دفاع مقدس،‌سه دوره متفاوت و اساسی – به لحاظ الگوی تعامل و همکاری فی مابین ارتش و سپاه – در سیستم فرماندهی و مدیریت دفاعی جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است. سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید (جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح) در یک جمع بندی کلی، ضمن تشریح چگونگی ایجاد هماهنگی بین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران (ارتش و سپاه) در سالهای دفاع مقدس، این تعامل و هماهنگی ها را به سه دوره مشخص (به شرح زیر) تقسیم بندی کرده است: دوره اول (حاکمیت تفکر بنی صدر) اولین دوره فرماندهی و مدیریت رزمندگان اسلام در دفاع مقدس؛ از آغاز جنگ تحمیلی تا زمان سقوط و فرار بنی صدر (یعنی 10 ماهه اول جنگ) است. در این مدت، ارتش جمهوری اسلامی ایران مسوولیت مستقیم فرماندهی و اداره امور جنگ و هدایت عملیات در صحنه های نبرد را عهده دار بود. این دوره که از شهریور ماه سال 1359 تا پایان خرداد سال 1360 را در برمی گیرد سپاه پاسداران هیچ نقشی در فرماندهی و هدایت عملیات رزمندگان در صحنه های جنگ را نداشت. اساسا این مقطع، دوره ای بود که به لحاظ استراتژی و تفکر بنی صدر، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی و حزب الهی نقشی نداشتند. چون هدف اصلی بنی صدر، حذف رقیب (یعنی سپاه پاسداران) از عرصه مسائل سیاسی بود. حضور سپاه پاسداران و جدی گرفتن نقش این نیروی تازه نفس در جنگ و دفاع، خلاف مبانی فکری و استراتژی بنی صدر بود. لذا عمده عقب نشینی ها و شکست ها و اینکه در آن زمان هیچ عملیات بزرگ و منطقی علیه نیروهای متجاوز صورت نگرفت، از عملکرد این دوره است. دوره دوم (اجرای الگوی دو فرماندهی) این دوره از مهرماه سال 1360 تا پایان 1363 است. که تقریبا برای مدت سه الی سه و نیم سال، سیستم دفاعی و عملیاتی جمهوری اسلامی ایران، است. یعنی در این دوره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران، تعامل و همکاری متقابل و مشترکی داشتند و اساسا "الگوی دو فرماندهی" حاکم بود. هیچ نیرویی (ارتش و سپاه) بر دیگری فرماندهی نداشت، جز در صحنه عملیات و در رده "گردان" که سپاه پاسداران فرمانده و میدان دار جنگ بود. در همین راستا، توافقی فی مابین امیر شهید علی صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران) و سردار محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران) به عمل آمد و این توافقنامه در تاریخ 6/12/60 (یعنی 21 روز قبل از آغاز عملیات فتح المبین) تنظیم و امضاء شد و برابر مفاد "بند پنجم" این توافقنامه با دو امضاء (امیر شهید صیاد شیرازی و سردار محسن رضایی) تصویب و جهت اجرا ابلاغ گردید. لازم به ذکر است، تصور این سند مهم و باارزش، در یگان های ذیربط ارتش و سپاه پاسداران، موجود است. همچنین در اواخر سال 1361، موضوع ایجاد قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) (به عنوان مرکز فرماندهی عملیات) مطرح شد، و نام مبارک خاتم الانبیاء(ص) توسط سردار "غلامعلی رشید" برای این قرارگاه پیشنهاد گردید. پیش از فعال شدن قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص)،‌خصوصا در سال دوم جنگ (از مهر ماه سال 1360 تا دی ماه 1361) عملیات های پیروزمند چهارگانه ای (شامل: ثامن الائمه(ع)، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس) به طور مشترک توسط رزمندگان ارتش و سپاه پاسداران اجرا شد. عملیات رزمندگان در این دوره،‌تحت نظارت "قرارگاه مرکزی کربلا" انجام می شد و این قرارگاه نیز تحت فرماندهی و هدایت مشترک "ارتش و سپاه" عمل می کرد. در همین زمینه،‌در کتاب عملیات طریق القدس(ص 89)، از انتشارات سازمان حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران (چاپ اول 79) چنین آمده است: "سرهنگ علی صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران) به عملکرد سپاه پاسداران اعتقاد فراوان داشت و همکاری ارتش و سپاه را ترکیب مقدس نیروهای اسلام می نامید. لذا در روز 7/9/60 - یعنی یک روز قبل از اجرای عملیات طریق القدس – طی امریه ای که فرماندهی نیروی زمینی ارتش و قرارگاه عملیاتی کربلا 1 (طریق القدس) ابلاغ کرد و قسمت هایی از آن عینا درج می شود، مسئله هماهنگی (به ویژه هماهنگی در تصمیم گیری ها) را مشخص کرده اند. امیر شهید صیاد شیرازی می گوید: نکاتی که برمبنای تصمیم گیری های جلسه مشترک مرکب از فرماندهان نظامی سپاه پاسداران در حضور من و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "برادر محسن رضایی" به عمل آمده به این شرح ابلاغ می گردد: نحوه فرماندهی یگان ها الف: فرماندهی نیروهای هجوم کننده که اکثرا برادران سپاه پاسداران بوده و یا ترکیبی از پیاده ارتش و سپاه بوده، به عهده برادران سپاه است. ب: فرماندهی نیروهای زرهی و مکانیزه به عهده فرماندهی نظامی خود بوده ولی باید طبق تدبیر عملیاتی، به موازات پیشروی نیروهای هجومی، در نگهداری زمین های پاکسازی شده و پشتیبانی یگان های در خط، کوشش کند. پ: فرماندهی عمومی یگان های عمل کننده در محدوده تیپ های 1 و2 زرهی (لشکر 16) و تیپ 3 زرهی (لشکر 92)،‌به عهده فرمانده تیپ های مربوطه است. دوره سوم (استقلال عمل ارتش و سپاه) در این دوره، سیستم فرماندهی و اداره امور جنگ و دفاع، در ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران کاملا جداگانه و مستقل بود. ارتش و سپاه حتی در مناطق و صحنه های عملیاتی نیز جدا از هم، با نیروهای دشمن می جنگیدند. این دوره و روش فرماندهی و اجرای عملیات علیه دشمن، "از آغاز سال 64 تا پایان جنگ" به مدت "سه و نیم سال" اجرا شد. در این دوره از سیکل مدیریت و فرماندهی رزمندگان اسلام، حاکم بوده است. همانند زمان اجرای عملیات والفجر 8 (آزادسازی بندر فاو عراق) که سپاه پاسداران به طور مستقل می جنگید و ارتش نیز در منطقه شلمچه به جنگ با متجاوزین می پرداخت. همچنین اجرای عملیات "کربلای 5" که به طور مستقل توسط سازمان رزم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنوب اجرا می شد؛ ارتش نیز در زمین دیگری از مناطق غرب کشور، عملیاتی تحت عنوان "کربلای 6 را اجرا می کرد. بنابراین در این دوره، پیروزی های درخشان توسط مدافعان ایران اسلامی (اعم از ارتش و سپاه) کسب شد. لازم به ذکر است، طی دوره سوم تعامل و هماهنگی بین ارتش و سپاه در دوران دفاع مقدس، قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) حضور فعال داشت و در مواقع لزوم به ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران دستور می داد که در رابطه با موضوعات مختلف، به یکدیگر کمک کنند و این کمک ها نیز صورت می گرفت، از جمله در امور: - شناسایی محورها و مناطق عملیاتی دشمن؛ جمع آوری و ارائه اطلاعات لازم به نیروی عمل کننده - تهیه و اجرای آتش پشتیبانی رزمندگان، در زمان عملیات علیه دشمن - اجرای اقدامات مربوط به خنثی سازی و پاکسازی میادین مین - تامین یا کمک در جهت ارائه خدمات درمانی و بهداری - تامین یا کمک در جهت انجام عملیات مهندسی رزمی - واگذاری بخش هایی از امکانات موردنیاز یگان ها و .... «مقاله از غلامعلی رشید منبع: خبرگزاری حیات
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:57
استکبار جهانى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران به شیوه هاى گوناگون کوشش مى کرد بر پیکر نوپاى انقلاب ضربه بزند، چرا که این انقلاب موجب شده بود منافع بسیارى از ابرقدرت ها در ایران بطور جدى آسیب ببیند و آنها در پى دستیابى مجدد به منافع از دست رفته ترفندهاى مختلفى را آغاز کردند. یکى از این ترفندها ایجاد اختلاف هاى قومى و ملى و مسلح کردن گروه هاى چپ علیه نظام بود که با هوشیارى به موقع رهبر کبیر انقلاب و زعامت قاطع ایشان، این نقشه استکبار نقش بر آب شد. استعمارگران وقتى از نقشه فوق ناامید شدند، رژیم بعثى عراق را که در دشمنى با انقلاب اسلامى ایران از همان ابتدا شهره آفاق بود براى تجاوز آشکار به سرزمین جمهورى اسلامى ایران تحریک کردند. سردمداران عراق که مترصد فرصتى بودند تا با دیدن چراغ سبز استکبار حمله خود را آغاز کنند، در تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ با استفاده از ۱۲ لشگر و بهره گیرى از امکانات تسلیحاتى پیشرفته غرب و شرق، هجوم سراسرى خود را از تمامى مرزها به میهن اسلامى آغاز کردند. هرچند عامل مهمى که سردمداران سفاک عراق را در تجاوز به خاک ایران تشویق و ترغیب کرد، تجزیه و تحلیل ناشیانه اى بود که دستگاه هاى جاسوسى و اطلاعاتى غرب از شرایط داخلى ایران ارائه داده بودند. این تحلیل ها با توجه به بى ثباتى در ارتش به دلیل نابسامانى هاى موجود داخلى، تزلزل فرماندهى، بى انضباطى، کاهش مدت سربازى از دو سال به یک سال، تعویض پى در پى فرماندهان و خیانت هاى بنى صدر موجب شده بود که آنان بر ناتوانى ارتش در مقابله با تجاوز کشورهاى خارجى، حساب مستقلى بگشایند اما دلاورمردى هاى نیروهاى زمینى ارتش ج.ا.ا به همراه سایر نیروهاى مسلح در دفاع از کیان اسلام و میهن ثابت کرد که این اطلاعات اجانب از اوضاع کشور کاملاً غلط است. قبل از حمله سراسرى رژیم عراق در شهریور ،۱۳۵۹ حملات پراکنده اى در بعضى از مناطق غرب و شمالغرب توسط هواپیما و توپخانه ارتش بعث به مناطق و روستاهاى مرزى ایران صورت گرفت و همچنین عوامل مسلح و مزدور از داخل خاک عراق به کردستان ایران وارد شده و حوادثى در آنجا به وجود آوردند. پس از تجاوز حکومت عراق به خاک اسلامى ایران، غیورمردان نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران مشتاقانه مسئولیت خطیر حراست و پاسدارى از کیان مقدس ج.ا.ا را به دوش گرفته و مردانه براى اداى این وظیفه سنگین قیام کردند. این دلاورمردان هنوز از دفع اشرار در کردستان و آذربایجان غربى بطور کامل فارغ نشده بودند که همزمان قسمتى از آنها براى بازگشت امنیت در آن مناطق به وظایف خود ادامه دادند و قسمت عظیمى از آنها براى مقابله با مزدوران بعثى به مرزهاى غرب و جنوب اعزام شدند. غیورمردان نزاجا به همراه سایر برادران نیروهاى مسلح موفق به دفع تجاوز و سرکوب متجاوزان شدند و در این راه شهداى گرانقدرى را به اسلام تقدیم کردند و در پیروزى هاى درخشان هشت سال دفاع مقدس آنچه در توان داشتند براى دفع متجاوز و کسب پیروزى و افتخار انجام دادند و توانستند توانایى و استعداد وصف ناپذیر خود را نشان دهند که نیروهاى کارآمد، پرافتخار و پرقدرتى مى باشند که آمادگى انجام هر مأموریتى را دارند. حوادث و رویدادهاى ۸ سال نبرد ثابت کرد که درگیر بودن در جنگ و برخوردارى از باورها و ارزش هاى اسلامى از ارتش ما نیرویى مقاوم و مؤثر ساخته است. حضور و آمادگى دفاعى چهره قهرمان نیروى زمینى ارتش در مرزهاى غرب و جنوب کشور در آن شرایط نامناسب جغرافیایى و سرما و گرماى طاقت فرساى مناطق با وجود کمبودها و محاصره ها در اکثر صحنه هاى رزم و پیکار همگام و همدوش با سایر نیروها عامل مهمى براى خارج ساختن از سرزمین هاى اشغال شده میهن عزیز از چنگال متجاوزان و در هم شکستن پشت سپاهیان کفر بود. نیروى زمینى ارتش ج.ا.ا در طول هشت سال دفاع مقدس ۴۵ عملیات گسترده و مؤثر علیه نیروهاى متجاوز انجام داده است که این عملیات ها منجر به آزادسازى بخش عمده اى از خاک اشغال شده جمهورى اسلامى ایران شد و ضربات جبران ناپذیرى بر ماشین جنگى عراق وارد ساخت. عملیات هایى همچون عملیات ثامن الائمه(ع)، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و... اکنون که بیش از ۱۸ سال از پایان جنگ مى گذرد، نزاجا ضمن حفظ و ارتقاى آمادگى و توان رزمى خود در خودکفایى تلاش کرده و در صحنه سازندگى کشور حضور فعال و مؤثرى داشته است و هم اکنون یکى از مقتدرترین نیروها در سطح کشور و منطقه است. سرهنگ ستاد محمدمسعود بهمنى روزنامه ایران 860203
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:55
از سال ۱۳۴۲ که نهضت اسلامى حضرت امام خمینى(ره) به صورت علنى شروع شد، همواره سخنان و رهنمودهاى ایشان به گوش آحاد مردم ایران، از جمله ارتشیان مى رسید و زمینه هاى لازم براى تشکیل حکومت اسلامى و ولایى را در دل و فکر آنان ایجاد مى کرد. امام خمینى(ره) در پیام هاى اولیه خود خطاب به ارتشیان در اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ فرمودند: ما مى دانیم که صاحب منصبان ارتش، درجه داران محترم، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و براى سرافرازى ایران فداکار هستند... من براى نجات اسلام و ایران به آنها دست برادرى مى دهم(۱) با این پیام و سایر سخنان روشن و منطقى امام خمینى(ره)، در ارتش افراد مبارز و معتقدى مانند سپهبد صیادشیرازى، سپهبد قرنى، سرلشکر فلاحى، سرلشکر نامجو، شهید کلاهدوز و هزاران نفر دیگر به مخالفت با رژیم شاه پرداختند و با فریاد اسلام طلبى خود، تصویرى از اسلام را در ارتش شاهنشاهى کشیدند. این افراد با اقدام هاى خود سرآغاز وحدت و همدلى ارتشیان با رهبر و ولایت آینده شان شدند و مى توان گفت که موجب شدند تا زمان به ثمر رسیدن انقلاب اسلامى، به جز شمارى از ارتشیان صاحب منصب و وابسته به رژیم شاه، بقیه آنان هیچگاه راضى به درگیرى مستقیم با طرفداران نهضت اسلامى مردم ایران نبودند. سرانجام در اسفند ماه ۱۳۵۶ که نشانه هاى پیروزى نهضت اسلامى آشکارتر شده و در دل ارتشیان منتظر، نور امیدى جهت رهایى از سلطه استعمار ایجاد شده بود، گروهى از آنان با نوشتن استفتا نامه اى به محضر امام خمینى(ره) ، ضمن اعلام آمادگى خود جهت حمایت از ایشان درباره تکلیف میهنى و اسلامى خویش چنین سؤال کردند: مسلماً خاطر مبارک از این سنت معموله مستحضر است که همه افراد ارتش در موقع اخذ سردوشى یا اخذ درجه درباره حفظ تاج و تخت رژیم سلطنتى به خداوند و قرآن کریم قسم یاد مى کنند، مستدعى است نظر و فتواى خودتان را در مسأله عدول از این قسم و پیوستن به نهضت عظیم اسلامى بیان فرمایید؟ ایشان هم در جواب فرمودند: قسم براى حفظ قدرت طاغوتى صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانى که به این نحو قسم خورده اند باید برخلاف آن عمل کنند.(۲) با این رهنمود، بر شمار ارتشیان حمایت کننده از نهضت امام خمینى(ره) افزوده شد و آنان در بسیارى از موارد، حمایت علنى خود را اعلام مى کردند، به طورى که امام خمینى(ره) درباره این اقدام ارتشیان در آن زمان فرمودند:...اینها تکلیف شرعى، ملى، کشورى خودشان را داشتند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانى از نهضت اسلامى ملت را کردند، ما از آنها تشکر مى کنیم...(۳) با پیروزى انقلاب و تشکیل نظام جمهورى اسلامى، ارتش ولایى حیات خود را شروع کرد و از آن زمان تاکنون، دوران پرفراز و نشیبى را جهت حمایت از فرمانده خود که ولایت مطلقه فقیه است و استقلال ملى و تمامیت ارضى کشور طى کرده است. دلیرمردان ارتش جمهورى اسلامى به تبعیت از سالار و سرور شهیدان، حضرت امام حسین(ع) براى سربلندى و سعادت ابدى از هر خطرى جانانه استقبال و با فداکارى و ایثار، اقدام هاى دشمنان ولایت و کشور را در ابتدایى ترین مراحل آن خنثى کرده اند. در نخستین روزهاى پیروزى انقلاب، دشمنان داخلى و خارجى نهضت اسلامى که از پیوستن ارتشیان به نظام جمهورى اسلامى خشمگین شده و در تلاش جهت جدا کردن این دو از یکدیگر بودند، از طریق افراد نادان و شاید جاسوس داخلى، نغمه شوم و خطرناک انحلال ارتش را سر دادند که با عکس العمل آگاهانه و مدبرانه رهبر کبیر انقلاب اسلامى مواجه شدند و امام (ره) در پیامى با قاطعیت تمام، ضرورت وجود ارتش ولایى و مکتبى شدن آن را اعلام کرده و در سال ،۱۳۵۸ روز ۲۹ فروردین را روز ارتش جمهورى اسلامى ایران نامیدند. در اصل ۱۴۳ و ۱۴۴ قانون اساسى نظام جمهورى اسلامى نیز آورده شد: ارتش جمهورى اسلامى ایران، پاسدارى از استقلال و تمامیت ارضى و نظام جمهورى اسلامى کشور را بر عهده دارد و باید افرادى شایسته را به خدمت بپذیرد که به اهداف انقلاب اسلامى، مؤمن و در راه تحقق آن فداکار باشند.(۴) در نخستین ماه هاى پیروزى انقلاب اسلامى، ارتش ولایى به تنهایى وظیفه سترگ حفظ و حراست از نظام و میهن اسلامى را برعهده گرفت و توطئه هاى دشمنان را خنثى کرد. دشمنان با استفاده از افراد نفوذى خود ماجراى کودتاى نوژه را در تیرماه ۱۳۵۹ با هدف فتح ارتش و خاتمه انقلاب اسلامى ترتیب دادند که عکس العمل بسیار مناسب ارتشیان در مقابل این کودتا، یکى از حرکت هاى اصیل ارتش ولایى شد. حضرت آیت الله خامنه اى در این باره فرمودند: توطئه خطرناکى بود، اما این توطئه هم به وسیله ارتشى ها خنثى شد. شاید ملت ایران نداند آن کسانى که موجب شدند توطئه کودتاى بسیار خطرناک پایگاه شهید نوژه خنثى شود، خود جوان هاى ارتشى بودند که آمدند به ما اطلاع دادند... بعد هم عناصر دنبال کننده این قضیه خود نظامیان و ارتشى هاى متدین آن پایگاه بودند که بیشترین نقش را در خنثى کردن آن کودتا داشتند... خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه هاى خود را در ارتش پیاده کند.(۵) با شروع جنگ تحمیلى، با وجود این که هنوز نیروهاى ارتش جمهورى اسلامى ، انسجام و هماهنگى لازم را به دست نیاورده بودند، در عین حال با توجه به وظیفه شان که دفاع از استقلال و تمامیت ارضى کشور است از نخستین نیروهایى بودند که به مقابله با دشمن متجاوز شتافتند و توانستند در یک جنگ نابرابر، با حمایت مردم کشورمان و رهنمودهاى مقام ولایت، به دفاع همه جانبه از کشورمان بپردازند. نیروهاى زمینى، هوایى و دریایى ارتش در ۸ سال دفاع مقدس ، حماسه ها و پیروزى هاى متعددى را براى مردم ایران به ارمغان آوردند و براى نخستین بار در تاریخ کشورمان توانستند بدون این که حتى یک وجب از خاک میهن را به بیگانگان واگذار کنند، نداى مقام ولایت و رهبر خود را که بیرون راندن متجاوز بود لبیک گویند. در این دوران، ارتش ولایى نقش نوک پیکان را در قلب دشمن ایفا کرد و با نثار خون مطهر هزاران نیروى دلاور خود، دهه اول نظام جمهورى اسلامى را آبرومندانه پشت سر گذاشت. سپس با پایان یافتن جنگ، دوران بازسازى و تجدید قواى ارتش شروع شد که الحمدالله نیروهاى آن توانستند در این مرحله هم به موفقیت هاى بزرگى دست یابند و مانند سایر بخش هاى کشور، هر روز بر اقتدار خود در سایه رهنمودهاى مقام ولایت بیفزایند. اکنون با گذشت ۳ دهه از زمان تشکیل ارتش ولایى، این نیرو توانسته است با تکیه بر تجارب ارزشمند دفاع مقدس و تحت فرماندهى ولایت مطلقه فقیه، به عنوان یکى از مقتدرترین و باتجربه ترین ارتش هاى کلاسیک جهان با دریافت آموزش ها و مهارت هاى فنى و تخصصى، تهیه و ساخت تجهیزات و تسلیحات پیشرفته نظامى ـ که هر روز نمونه اى از آنها به جهانیان معرفى مى شود و در رزمایش هاى مختلف نظامى استفاده مى شود ـ آمادگى خود را براى دفاع از تمامیت ارضى و استقلال کشور به رخ جهانیان بکشاند. همه آحاد مردم ایران نیز با پشتیبانى کامل از ارتش ولایى، تصویرى روشن ، هماهنگ و مقتدر از این مجموعه دارند و به صورت نافذ و متفکرانه مى اندیشند که چگونه ارتشیان در صحنه هاى نبرد بى امان حضور یافتند و سربلند و سرافراز از آن بیرون آمدند و اکنون نیز چگونه در عرصه اجتماع اسلامى همواره آماده و مهیا، با روحیه و کارآمد، منسجم و متمرکز، حصار امنیت و مدار استقلال کشور اسلامى هستند. ملت مى داند که ارتش ولایى با همه ارتش هاى جهان اختلاف هاى زیاد و قابل توجه دارد که با داشتن سلاح ایمان به خداوند متعال و حمایت همه جانبه مقام عظماى ولایت توانسته است آرامش را به متن جامعه اسلامى هدایت کند. به طورى که مقام ولایت در این باره فرمودند: «توجه کنید که فلسفه وجودى نیروهاى مسلح همان چیزى است که امیرالمؤمنین(ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر صادر کردند (فالجنود بأذن الله، حصون الرعیه) سربازان حصار ملت و کشورند. نقش حصار چیست؟ ایجاد امنیت براى مردم، وقتى یک ارتش و سازمان مسلح این مسئولیت را براى خود اساسى ترین محور تصمیم گیرى و سازندگى بداند، آنگاه وضع خیلى فرق خواهد کرد، اگر ایمان به خدا و خود و هدف ها و آرمان هاى عالى در یک سازمان مسلح و در یک ارتش وجود نداشته باشد، هرچه به او تزریق کنند از بین مى رود.»(۶) در جاى دیگر نیز خطاب به ارتشیان مى فرمایند: بسا باشد که مردى آسمانى به جانى سرفرازد لشکرى را نهد بر جان یکى تیر و رساند به اوج نیکنامى کشورى را (۷) با این بیان، معظم له، نظامیان را مردان غیرتمندى مى داند که جان شریف را درطبق اخلاص نهاده و با شجاعت و شهامتى مثال زدنى در برابر هجوم دشمنان ملت سینه سپر کرده اند. چنین توصیفى از یک فرد نظامى براى آحاد این خیل آماده و گوش به فرمان، غرورآفرین و همچون دمى مسیحایى است که بر پیکره جانى که هر لحظه آماده جانفشانى است دمیده مى شود و آنان را آماده دفاع همه جانبه از استقلال و تمامیت ارضى کشور مى کند. در این ارتش ولایى ، وفاق و یگانگى اصل است و همه با رعایت فرماندهى و وظیفه شناسى و اطاعت کامل از فرمانده خود در خدمت اسلام و جامعه مسلمین هستند، به گونه اى که هیچ وقت فتنه و توطئه در آن راه ندارد و به قول رهبر معظم انقلاب (کلمه طیبه) است. اما دشمنان این ارتش و نظام ولایت، طاقت دیدن این استقلال و وحدت را ندارند و هر روز با توطئه هاى مختلف و تهاجم هاى سیاسى، اقتصادى، تبلیغاتى و فرهنگى گسترده، سعى مى کنند که نظر سایر کشورها را نسبت به آنان بدبینانه و با شک و تردید همراه کنند. آنان چنین القا مى کنند که ایران داراى یک استراتژى توسعه طلبى است و درصدد تهاجم به دیگران پس از کسب آمادگى هاى لازم است، بنابراین باید از دستیابى این کشور به سلاح ها و تجهیزات پیشرفته نظامى و غیرنظامى جلوگیرى کرد. همچنین آنان با نشر اکاذیب و جعل اخبار و شایعات بى اساس، درصدد هستند که روحیه یأس و بدبینى را در درون مملکت بویژه نیروهاى مسلح نیز ایجاد و با تشدید تحریم هاى سیاسى، اقتصادى و نظامى، کشورمان را از نظر جبهه داخلى تضعیف کنند که البته با رهنمودهاى مقام ولایت و آمادگى کامل نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى، دشمنان راه به جایى نخواهند برد. * نتیجه گیرى حفظ استقلال ملى و تمامیت ارضى که به مفهوم حفظ کشور از خطر دخالت بیگانگان و تهدیدهاى نظامى سایر کشورها است در شرایطى به دست مى آید که کشورمان داراى یک ارتش قدرتمند و تحت امر مقام معظم ولایت باشد و این ارتش همراه با سایر نیروهاى مسلح به عنوان نگهبانان و محافظان کشور، امنیت لازم را جهت به نتیجه رسیدن قابلیت هاى علمى، اقتصادى، تکنولوژیکى، انسانى، استراتژیکى و... این مرز و بوم ایجاد کنند. به عبارت دیگر براى رسیدن به استقلال و حفظ تمامیت ارضى، کسب و توسعه عوامل و مؤلفه هاى قدرت نظامى نسبت به سایر کشورها ضرورتى حیاتى دارد. الحمدالله در حال حاضر، ارتش جمهورى اسلامى ایران به عنوان ارتش ولایى که در آن ایمان به خداوند متعال و پیروى از دستورات ولایت مطلقه فقیه به تعهد درونى تبدیل شده، توانسته است با مجهز شدن به تسلیحات و تجهیزات پیشرفته نظامى، از یک سو به حمایت از نظام و ثبات آن و از سوى دیگر به حفظ تمامیت ارضى و استقلال کشور بپردازد. در چنین شرایطى باید همه آحاد ملت و سطوح مختلف حاکمیت نیز زیر نظر ولایت مطلقه فقیه، خود را ملزم به یارى ارتش ولایى بدانند. والسلام على حسین احمدى ـ روابط عمومى ارتش جمهورى اسلامى ایران پى نوشت ها: ۱- صحیفه نور، ج،۱ ص۴۷ ۲- همان، ج،۲ ص۳۵ ۳- قسمتى از بیانات امام خمینى(ره)در بهشت زهرا، ۱۳۵۷‎/۱۱‎/۱۲ ۴- قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، اصل ۱۴۳ و ۱۴۴ ۵- از سخنان رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز ارتش در جمع فرماندهان آجا، ۷۴‎/۱‎/۳۰ ۶- از رهنمودهاى رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان و کارکنان آجا به مناسبت روز ارتش، ۸۲‎/۱‎/۲۷ ۷- از رهنمودهاى رهبر معظم انقلاب در مراسم دانش آموختگى دانشجویان دانشگاه هاى سه گانه ارتش، ۸۳‎/۷‎/۲۲ روزنامه ایران 860203
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:52
1359 دانشکده افسرى ارتش:پنجشنبه شب فرصتى به دست آمده تا محمد ایران نژاد بچه هاى هم استانى خود را دعوت کند. اشرف عسکرى دانشجوى سال سوم است. آن شب او، ایران نژاد را که دانشجوى سال اول است به آسایشگاه بچه هاى ارشد دعوت مى کند. اما قبل از آنکه این دیدار وصال دهد دوره هاى کارآموزى بچه هاى ارشد در جبهه آغاز مى شود و آن دو حتى پس از فراغت از تحصیل هم امکان دیدار هم را نمى یابند. فروردین ۱۳۸۵ بهشت زهراى کرمان: از آن جمع دوستانه کوچک افسران ارتش، فدایى، کریمى، گنجوى، ثمره گلستان و برومند همچون دهها همدوره اى نظیر شهید ایوزخانى و سادات شریفى به شهادت رسیده اند اکنون امیرمحمد ایران نژاد پس از مدت زیادى به کرمان آمده و در بهشت زهرا به دنبال قبر فدایى دانشجوى هم ورودى خود مى گردد که سالها پیکر پاکش مفقود بود. همراهان امیر نام شهدا را مى خوانند؛ اما هیچ یک شهید فدایى نیستند. انگار که تقدیر این است او همچنان در خلوت الهى خود گمنام بماند؛ یکباره نام آشناى منصور اشرف عسکرى را مى خوانند، پاهاى امیر یکباره سست مى شود، همان جا مى نشیند. او پس از ۲۴ سال امکان آن را یافته تا به دعوت منصور پاسخ گوید؛ در حالى که خود نابینا و منصور به شهادت رسیده است و دیدار آنها در بهشت زهرا صورت مى گیرد. امیر از بهشت زهرا برگشته بود و من که با او تماس گرفته بودم تا تقاضاى انجام مصاحبه اى را طرح کنم او بى مقدمه از زیارت قبر شهید اشرف عسکرى گفت. از نسلى استثنایى که عاشقانه به استقبال رنج هایى رفتند که امروز شنیدن گوشه اى از آنها اشک ما را جارى مى سازد. نسلى که به تعبیر امیر ایران نژاد به قدرى براى انجام وظایف و مسؤولیت هاى خود در تلاش بوده اند که تاکنون هرگز فرصت و مجال بیان و توصیف گوشه اى از خدمات خود را نداشته اند. آنچه که در پى مى آید مقاله جانباز روشندل امیر سرتیپ محمد ایران نژاد است که به اصرار ما و به مناسبت ۲۹ فروردین روز ارتش جمهورى اسلامى ایران از سوى ایشان تنظیم شده است. امیر سرتیپ محمد ایران نژاد فارغ التحصیل دانشکده افسرى، کارشناس علوم اجتماعى و حافظ بخشى از قرآن کریم، مؤسس دارالقرآن اهل بیت، کتابخانه تخصصى علوم اسلامى و عضو شوراى شهر سیرجان است که پس از هشت سال حضور موفق و مورد تقدیر فرماندهان عالى رتبه ارتش از جمله شهید سپهبد صیاد شیرازى در جبهه هاى حق علیه باطل همزمان با عملیات والفجر ده بر اثر انفجار خمپاره از ناحیه دو چشم مجروح و نابینا شد و به درجه جانبازى نائل گردید. امیر سرتیپ جانباز محمد ایران نژاد همچنین چندى پیش از سوى مقام معظم رهبرى فرمانده کل قوا به عنوان جانباز نمونه در دانشگاه امام على(ع) مورد تقدیر قرار گرفت. امیر دکتر محمدى فر فرمانده سابق نیروى زمینى ارتش در کتاب خاطرات خود با عنوان نسل سرافراز ضمن تقدیر از توان فرماندهى وى در مدیریت واحدهاى جنگ از او به عنوان شجاع ترین فرد یگان خود در جبهه سومار یاد مى کند که اگر امکاناتى همچون آب خنک و غذایى خوب فراهم مى شد سربازان و کارکنان زیردست را برخود مقدم مى شمارد. فرمانده سابق نیروى زمینى ارتش درباره شخصیت معنوى این جانباز روشندل مى گوید او افسرى با ایمان و قارى قرآن بود که هر زمان از نزدیکى سنگرش عبور مى کردم صوت قرآن وى دل را جلا مى بخشید وقتى او به نماز مى ایستاد صفاى درونى اش در چهره اش نمایان بود به نحوى که انسان از این همه شکوه و زیبایى لذت مى برد... به تعبیر یکى از تحلیلگران انقلاب اسلامى اگر ارتش به انقلاب اسلامى نمى پیوست شاید تا سى سال دیگر پیروزى آن به تأخیر مى افتاد. این البته کاملاً روشن است که ارتش استراتژیک ترین رکن دستگاه بوروکراسى رژیم شاه بود. در واقع مى توان گفت نقطه اصلى پیروزى انقلاب اسلامى درست همان زمان پیوستن ارتش به انقلاب اسلامى بود. این روند از آغاز مبارزات امام خمینى با رژیم شاه شروع شده بود و به ویژه در ۱۹ بهمن شکل گسترده اى یافت. با پیوستن کامل ارتش به انقلاب در واقع دیگر چیزى از رژیم باقى نمانده بود. نخستین مسأله اى که در این مقاله به آن مى پردازیم ویژگى هاى جامعه شناختى ارتش ایران است که مى تواند منطق این نحوه عملکرد ارتش را براى ما توضیح دهد. در واقع همچنان که خداوند موسى(ع) را در دامان فرعون پرورانده و توسط همان موسى(ع) دودمان آن را برانداخت، ارتشى که زیردست مستشاران آمریکایى تربیت شده بود خواب را از چشم فرعون زمان ربود و در ۱۹ بهمن حماسه اى آفرید که چشمان تحلیلگران بزرگ سیاسى جهان را مات و مبهوت کرد. باید توجه کرد که اگرچه به لحاظ سازمانى ارتش ایران مثل همه ارتش هاى جهان وابسته به شخص اول کشور بود اما نکته مهم اینجاست که به لحاظ جامعه شناختى ارتش در مقابل ایدئولوژى شاه و رژیم شاه قرار داشت. البته ارتش نوین که از ۱۳۰۰ توسط رضاشاه به وجود آمد، همواره به دلیل نسبتى که با رژیم استبدادى داشت، در نگاه اولیه هماهنگ با ایدئولوژى رژیم شاه تلقى مى شد، اما درست به دلیل همین برداشت غلط بود که رژیم شاه هرگز نتوانست از ارتش به عنوان نیرویى در مقابل مردم استفاده کند. در واقع اگر نسبتى هم میان شاه بود بخشى از ارتش وجود داشت در چارچوب یک تعلق سازمانى و به عنوان فرمانده کل نیروهاى مسلح و مسؤول حفظ استقلال مملکت و در چارچوب سوگندى بود که افسران بر مبناى فرائض دینى تعهد به آن را مسؤولیت خود مى دانستنددر واقع نسبت ارتش با شاه نسبتى کاملاً سازمانى و بوروکراتیک بود. اما به لحاظ جامعه شناختى و ایدئولوژیک فاصله زیادى میان شاه و بدنه ارتش وجود داشت. توجه کنید که خاستگاه طبقاتى اغلب افسران، به ویژه افسران جوان و میانى ارتش طبقات متوسط جامعه بود. در آن زمان، دانشکده افسرى مثل همه کشورهاى جهان سومى، دانشکده اى بود که استعدادهاى درخشان طبقه متوسط در آن امکان رشد و آموزش رایگان را مى یافتند و این نکته به ویژه در دهه هاى ۳۰ و ۴۰ که دانشگاه هاى ما بسیار محدود بودند، موقعیت مناسبى براى پیشرفت بود. تصور این دسته از افسران ارتش هرگز نوکرى شاه نبود. ارتش طبق قانون اساسى قبل و بعد از انقلاب وظیفه حراست از کیان مملکت را داشت و از آن زمان تاکنون هم این مسؤولیت خود را به درستى انجام داده اما از آنجایى که شاه ازنظر سازمانى فرمانده کل نیروهاى مسلح بود و در تمام دنیا به عنوان یک قانون، عدم تبعیت از فرمانده منجر به فروپاشى سازمان نظامى خواهد شد، ناگزیر از حفظ نسبت سازمانى خود بود. در حالى که به لحاظ ایدئولوژیک الزامى به حفظ نسبت خود با رژیم شاه نداشت. از سوى دیگر واقعیت این است که علم مدیریت از جوامع نظامى برخاسته ، ارتش همچنین واردکننده تکنولوژى هاى جدید نظامى بود که تا حدودى منجر به وارد شدن دانش ها و فناورى هاى جدید به ایران مى شد و ارتش ایران هم مثل همه ارتش هاى جهان توزیع کننده و توسعه دهنده تکنولوژى هاى نوین بود. از همه مهمتر اینکه افسران ما و حتى درجه داران ما در رده هاى مختلف در بهترین دانشگاه هاى نظامى خارجى تحصیل مى کردند که خود منجر به آشنایى با مفاهیم جدیدى همچون آزادى و دموکراسى مى شد و حاصل آن سلب مشروعیت از رژیم استبدادى شاه بود. نقطه اوج این سلب مشروعیت و فاصله افتادن میان ایدئولوژى بدنه ارتش و رژیم شاه انجام مراسمات تشریفاتى همچون تاجگذارى یا جشن هاى ۲۵۰۰ ساله بود. ورود افسران ارتش به شاخه هاى نظامى سازمان هاى اسلامى و احزاب مخالف رژیم شاه خود نشاندهنده سست بودن پایگاه ایدئولوژیک رژیم شاه در جامعه ارتش بوده است. از سوى دیگر توجه کنید که بدنه اصلى ارتش ایران را پرسنل وظیفه تشکیل مى دهد که نیرویى در جریان و کاملاً مردمى تلقى مى شود. طبیعى بود که این بخش از بدنه ارتش هم نسبتى با ایدئولوژى رژیم شاه نداشته باشد. از همه آنچه که گفتیم مهمتر این است که بدنه اصلى ارتش از عالى ترین سطوح تا پایین ترین سطوح آن بدنه اى مذهبى و در ارتباط با روحانیون بود. از افسران عالى رتبه اى همچون شهیدسپهبد قرنى، سرلشکر فلاحى و سرتیپ نامجو گرفته تا سربازان وظیفه، تعلقات مذهبى قوى اى داشتند بنابراین به رغم برخى از برداشت ها واقعیت این است که مردمى بودن و مذهبى بودن دو ویژگى اساسى ارتش از قبل از پیروزى انقلاب اسلامى بوده است البته این ویژگى ها به شدت پس از پیروزى انقلاب اسلامى تقویت مى شود. افرادى مثل شهید قرنى، شهید نامجو، شهید فکورى، شهید صیادشیرازى، شهید کلاهدوز و شهید بابایى و شهید ستارى نیروهاى مذهبى بودند که به شکل کاملاً فعالانه اى در پیوند با ایدئولوژى مذهبى انقلاب حرکت مى کردند چنان که شهید صیادشیرازى شاخه هاى متعددى در شهرهاى مختلف در میان نیروهاى ارتش فعال کرده بود که در جهت پیروزى انقلاب اسلامى در تلاش بودند. باید به این نکته توجه کرد که برخورد ارتش با انقلاب تا چه حد نرم، ملایم و ملاحظه کننده بود و عملاً شاه هرگز نتوانست از ارتش به عنوان نیرویى در مقابل مردم استفاده کند. این نحوه برخورد ارتش از مهمترین عواملى بود که منجر به شتاب گرفتن روند پیروزى انقلاب اسلامى شد که هرگز استکبار و طاغوت انتظار آن را نداشتند. در واقع درست به دلیل پیوندهاى ایدئولوژیکى که میان بخش مهمى از بدنه ارتش و رهبر کبیر انقلاب اسلامى امام خمینى رحمت الله علیه برقرار شده بود و حمایت گسترده افسران ارتش از ایشان روند رو به شتاب پیروزى انقلاب اسلامى عملاً به پیروزى قطعى نزدیک شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى مى بینیم که همواره گروهى از فرماندهان عالى رتبه ارتش همچون شهید سپهبد قرنى، شهید فلاحى، نامجو، فکورى، شهید سپهبد صیادشیرازى و مرحوم ظهیرنژاد در ساماندهى و بازیابى مجدد انسجام ارتش به یارى امام مى شتابند. امام خود به رغم تهمت ها و فشارهاى فراوانى که به ارتش واردمى شد، به حمایت از آن پرداختند و با تدبیرى که در راهبرى انقلاب داشتند به شدت در مقابل کسانى که با انگ طاغوتى بودن به دنبال انحلال ارتش بودند، ایستادند. واقعیت آن است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى ارتش با مشکلات زیادى مواجه بود. از سویى هریک از جریان هاى سیاسى نظیر چپى ها و منافقین به دنبال قطع این بازوى انقلاب بودند آمریکا به دنبال بازپسگیرى و از کار انداختن ماشین جنگى اى بود که در اختیار ایران گذاشته بود. گاه دیدگاههاى غیرفنى و آشفته اى نظیر اینکه ما به نیروى هوایى اى با این قدرت نیاز نداریم خود موجب آشفتگى و بى نظمى هاى بیشترى مى شد. درست در چنین شرایطى بحران هاى قومى و حرکت هاى جدایى طلبانه آغاز شد. اما ارتش به رغم مشکلاتى که داشت به رسالت تاریخى خود در برقرارى امنیت و جلوگیرى از تجزیه کشور عمل کرد و مردانه در برابر آنها ایستاد و در منطقه کردستان بود که با تدبیر شهید صیاد شیرازى و شهید چمران و شهید شیرودى اولین هسته هاى مقاومت مردمى تشکیل شد و اولین تجربه هاى پیوند این دو نیرو با یکدیگر در آنجا به دست آمد. دو لشکر نیروى زمینى ارتش با کمک نیروهاى مردمى و پشتیبانى سایر نیروها با تقدیم شهداى پاکبازى همچون شهید شیرودى و شهید کشورى و صدها شهید دیگر، عملاً امنیت را به منطقه بازگرداندند. با وجود تمام مشکلاتى که ارتش با آن مواجه بود اما پس از پیروزى انقلاب اسلامى با تلاش فرماندهان بزرگى همچون شهید نامجو ارتش به سمت بازیابى انضباط و اقتدار خود پیش مى رود. شهید نامجو مرد بزرگى که پرداختن به خدمات بزرگ و شخصیت وصف ناپذیرش همچنان مغفول باقى مانده است فرماندهى دانشکده افسرى را عهده دار مى شود و حتى در حالى که با نظر امام خمینى رحمت الله علیه مسؤولیت وزارت دفاع دولت شهید رجایى به ایشان سپرده مى شود اما او همچنان خود را مسؤول دانشکده مى داند وبه تربیت بیش از هزار افسر جدید مکتبى و انقلابى جهت تقویت تحول و بازسازى ارتش مى پردازد. سرانجام در شرایطى که هنوز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به طور جدى شکل نگرفته و انقلاب اسلامى درگیر معضلات گوناگونى است دشمن فرصت طلب و کینه توز انقلاب اسلامى جنگ تحمیلى را علیه ایران آغاز مى کند. در این شرایط طرح ریزى هاى عملیاتى فرماندهان بزرگ ارتش همچون فلاحى ، نامجو، فکورى و چمران و سایر فرماندهان قرارگاهها و لشکرها همچون فرماندهى لشکر هوانیروز ۷۷ خراسان به زودى به شکست حصر آبادان منجر شد. دراین مرحله ارتش در قالب رکن پنجم خود به گونه اى عمیق و توسعه یافته وارد عمل شد. فرماندهان بزرگ ارتش که خود معلمان بزرگ اخلاق بودند همچون شهید کلاهدوز، شهید صیاد شیرازى ، شهید نامجو و سردار رضایى با تدبیرامام خمینى عملاً به شکل گسترده اى به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداختند و مولودى به نام سپاه پاسداران را تحویل جامعه دادند. رسم است که در سیر و سلوک انسان هر آنچه که دارد خالصانه در پیشگاه خداوندبگذارد ، فرماندهان عارف ارتش از جمله شهید صیاد شیرازى و یارانش احساس کردندوقت آن است که آموخته هاى کلاسیک خود ر ا در قالب طرح ریزى هاى عملیات هاى بزرگى همچون طریق القدس، فتح المبین ، فتح خرمشهر در اختیار جوانان پرشور سپاه و بسیج بگذارند. با شهادت فلاحى ، نامجو، فکورى، کلاهدوز و جهان آرا و پذیرفتن مسؤولیت فرماندهى نیروى زمینى توسط شهید صیاد شیرازى ، او عملاً با به کار گرفتن اساتید دانشکده هاى ارتش طرح ریزى و مدیریت عملیات هاى پیروزمندانه و بزرگى را همچون فتح المبین ، طریق القدس، و فتح خرمشهر را برعهده مى گیرد. در قالب طرح ریزى و مدیریت این عملیات ها صیاد عملاًمسؤولیت آموزش مردان دلیرى را عهده دار شد که بعدها به عنوان فرماندهان سپاه درهشت سال دفاع مقدس درکنار ارتش نقش آفرینى کردند. باید در نظر گرفت که پس از آن بسیارى از عملیات هاى عمده ارتش با مشارکت نیروهاى مردمى سپاه و بسیج صورت گرفت . از این جهت سازماندهى و آموزش نیروهاى مردمى در جبهه و همچنین در مراکز آموزشى ارتش و دنبال کردن استراتژى انجام عملیات هاى ائتلافى سپاه و ارتش از سوى شهید سپهبد صیاد شیرازى عملاً بزرگترین دستاوردها را براى ما به دنبال داشت. حضور گسترده ارتش در عملیات فتح المبین یا طرح ریزى و مدیریت شهید سپهبد صیاد شیرازى که بیشترین شکست را به ماشین جنگى عراق وارد کرد ، از سویى روحیه نیروهاى ارتش و نیروهاى مردمى را ارتقا داد، از سوى دیگر با غنائم گسترده اى که از ارتش عراق به دست آمد زمینه هاى توسعه و افزایش توان رزمى نیروهاى سپاه و تأسیس گردان هاى مجهز به سلاح هاى نیمه سنگین و سنگین را فراهم کرد و عملاً ارتش نیرویى قدرتمند در کنار خود یافت که در پیوند با آن قدرتى وصف ناپذیر را براى سازمان نظامى جمهورى اسلامى ایران به ارمغان آورد. در اینجا باید توجه کرد که ائتلاف ارتش و سپاه بدون وجود زمینه هاى مشترک ایدئولوژیک و اعتقادى امکانپذیر نبود این همان نکته اى بودکه تحلیل گران انقلاب اسلامى ورژیم شاه از آن غفلت کرده بودند. توجه به پیوند نیروهاى ارتش از سال هاى پیش از پیروزى انقلاب اسلامى با روحانیت به ما نشان مى دهد که ارتش ایران همواره در کنار آموزش هاى سخت نظامى ، رگه هایى قوى از عرفان ، معنویت و اخلاق را در درون شخصیت خود رشد داده است. درست به دلیل چنین زمینه هاى ارزشى و جامعه شناختى اى فرماندهان بزرگ ارتش همچون شهید نامجو و شهید صیاد شیرازى عملاً نفوذى اسطوره اى و مقبولیتى کاریزماتیک درجامعه مى یابند چنانکه پس از رحلت بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) براى شهید صیاد شیرازى بزرگترین تشییع جنازه در ایران برگزار مى شود و رهبر معظم انقلاب اسلامى بر تابوت او بوسه مى زنند. این ویژگى هاى جامعه شناختى عملاً تأثیرى فوق العاده در پیشرفت هاى نظامى و معنوى ما در جنگ داشت ما شاهد نوعى تحول در ارزش هاى موجود دربدنه ارتش پس از پیروزى انقلاب اسلامى هستیم چنانکه خلوص ، تواضع و صمیمیتى در فضاى روابط میان رده هاى مختلف ارتش حاکم شد که نظیر آن را در هیچ یک از ارتش هاى جهان نمى توان دید. ما شاهد پدیده همنشینى صمیمانه فرماندهان با سربازان خود بودیم. این در حالى است که تبعیت سربازان از فرماندهان انسجام این روابط و اقتدار فرماندهى به گونه اى بود که گاه تنها یک نگاه فرماندهان ارتش براى انجام دستورى کافى بود که به روشنى از دست دادن جان آدمى را به دنبال داشت. فرماندهان بزرگى همچون صیاد عشق و خلوص و فرماندهى بر قلب ها را جایگزین اشرافى گرى برخى از فرماندهان رژیم شاه کردند. بررسى تأثیر این تحول ارزشى بدنه ارتش خود نیازمند انجام مطالعات جامعه شناختى است که متأسفانه معمولاً مغفول واقع مى شود. آنچه در این مرحله از حیات نظام جمهورى اسلامى نیاز حیاتى ما محسوب مى شود توجه به سرمایه عظیمى است که دربستر کسب تجارب معنوى و مدیریتى در طول هشت سال دفاع مقدس به دست آمده است. واقعیت آن است که ارتش اکنون از جمله سالم ترین ، متعهدترین و باتجربه ترین مدیران کشور را در اختیار دارد. شاید براى برخى پرهیز از تجمل و نشستن در خانه هاى لوکس و آنچنان کهنه و از مد رفته محسوب شود اما من خود هنوز مى بینم فرماندهان طراز اول ارتش را که نشستن در خانه هاى ۷۵ مترى را بر ویلاهاى سپهبدان رژیم شاه ترجیح مى دهند. باید به این نکته توجه کنیم که نسلى از ارتش که اکنون مدیریت آن را در دست گرفته است و در واقع مدیریت ستاد مشترک و لشکرهاى نیروهاى زمینى و سایر نیروها را عهده دار است عمدتاً در دوران تعطیلى دانشگاهها و آغاز جنگ از نخبه ترین ، با استعدادترین و درعین حال از جان گذشته ترین افرادى گزینش شده است که خود آگاهانه حضور در یک ارتش درگیر جنگ را برگزیده اند. براى من که دورانى از عمر خود را در آن دانشکده سعادت همنشینى با آن یاران عارف امام خمینى (ره) را داشتم اکنون هیچ عاملى افتخارآمیزتر و آرامش بخش تر از آن نیست که ارتشى که روزگارى توسط مستشاران آمریکایى اداره مى شد امروز به دست متقى ترین افسران و آزمون دیدگان دفاع مقدس اداره مى شود که در خون و رگشان عشق به ولایت موج مى زند. افرادى چون سرلشکر صالحى، سرتیپ موسوى، خرم طوسى، دادرس، شهیدى، حسینى ، پوردستان و ... مدیران عارفى که بدون تردید سرمایه هاى بزرگ و تکرار ناپذیر انقلاب اسلامى محسوب مى شوند از این رو به نظر مى رسد طراحى یک برنامه استراتژیک براى استفاده از تجارب نظامى و مدیریتى نسلى که زندگى کارى آنها با دوران معنوى دفاع مقدس پیوند خورده است خودیکى از مهمترین نیازهاى جامعه ما باشد. این مهم به ویژه در خصوص بخشى از نیروهاى ارتش که در دوران بازنشستگى بیم فراموشى و مغفول واقع شدن توانایى هاى آنها مى رود خود به نحوى اساسى تر مطرح است.امادر پایان باید به این نکته مهم توجه کرد که بى تردید سایه فرماندهى مدبرانه مقام معظم رهبرى خود بزرگترین سرمایه براى ارتش است. چراکه امروز همه فرماندهان عالى رتبه نظامى ما اذعان دارندکه تجارب گسترده ایشان در دوران جنگ نگرشى کارشناسانه را براى ایشان به دنبال داشته که همواره در راهبرى ارتش سرمایه اى بزرگ محسوب مى شود.ارتش در طول ۸ سال دفاع مقدس بیش از ۴۸ هزار شهیدو یکصدو چهل و سه هزار جانباز را تقدیم انقلاب کرده است که حدود نیمى از آنان را پرسنل کادر ارتش تشکیل مى دهند. ۲۹ فروردین روز فرمان مبارک و تاریخى حضرت امام و روز ارتش جمهورى اسلامى ایران را به ساحت مقدس امام زمان (عج)، محضر مبارک مقام معظم رهبرى ، فرمانده کل قوا، روان پاک شهدا و به همه جانبازان و خانواده هاى ایثارگر و رزمندگان پرتوان ارتش جمهورى اسلامى و ملت غیور و سرافراز ایران تبریک مى گویم. و موفقیت هاى روزافزون علمى - معنوى - نظامى ارتش را از خداوندمتعال خواستاریم. جانباز روشندل امیر سرتیپ محمد ایران نژاد روزنامه ایران ۲9 فروردین ۱۳۸۵
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:50
29 فروردین هر سال به نام ارتش و نیروی زمینی نام گذاری گردیده است . کارکنان ارتش در طول واپسین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی با نپذیرفتن روز میلیتاریسم و استبداد مطلقه و عدم تبعیت از فرامین حاکمان وقت نظام مهمترین دین را در راستای پیروزی انقلاب به ملت ایران ادا نمودند و اثبات نمودند که سربازی مردم را به سربازی نظام دیکتاتور پیشه ترجیح می دهند. با شکست نظام خودکامه عوامل بحران زای داخلی و خارجی که اقتدار ارتش را در تضاد با منافع خود می دیدند در طی چند ماه پس از انقلاب پروژه انحلال ارتش را مطرح نمودند تا کانون قوت و قدرت نظام نوپای مردمی را ضمن استحاله منجر به انحلال نمایند که در نهایت با تدبیر بخردانه امام خمینی (ره ) ضمن تایید ارتش و نام گذاری این روز به نام ارتش و نیروی زمینی بار دیگر مهر تایید و افتخار بر سینه کارکنان زحمت کش ارتش نهاده شد. نگرش منصفانه و غیرمغرضانه موید این مطلب است که ارتش به همراه سپاه و بسیج در سرکوب آشوب های داخلی و ایام با طراوت و قدسی سال های دفاع مقدس بار دیگر وفاداری تام خود را به نظام امام و مردم به اثبات رسانده است . در این خصوص ذکر چند نکته ضروری می باشد : 1 ـ متاسفانه در مصاحبه با رسانه های دیداری و شنیداری که در سالروز 29 فروردین هر سال انجام می گردد به کرات توسط افراد خودی و غیر خودی تعمدا یا سهوا آگاهانه یا ناآگاهانه مسائل به نحوی طرح ساخته و پرداخته می شود که گویا ارتش هر سال با بحران هویت و بحران وجود مواجه است و این در حالی است که ارتش حتی در سال 1358 نیز با وجود بحران هویت و بحران وجود توانست با پالایش نیروی ها انسانی خود را ترمیم نماید. بنابراین تکرار این گونه شائبه ها محتمل به فرافکنی است . 2 ـ بحران وجود و هویت از آن کسانی است که فاقد پشتوانه مردمی اند و در میان توده ملت فاقد کرامت و محبوبیت می باشند و این در حالی است که آحاد کارکنان ارتش در سال 57 با اقدام شجاعانه خود در پیوستن به صفوف مردم وجود و هویت خود را تثبیت نمودند و برای اولین بار در سطح ارتش های منطقه به ساختار شکنی میلیتاریسم پرداختند و چنین اقدامی بود که مسبب تسطیح و زمینه سازی حکومت مردم سالاری دینی گردید و قطعا چنین ارتشی واجد پشتوانه مردمی است و آمارها نیز موید چنین تحلیل آبژکتیوی می باشد. 3 ـ 29 فروردین سالروز تسجیل ارتش در نظام اسلامی است و روزی است که ارتش به فرمان امام ضمن نهادینه شدن مسجل شد و از این امر به انحا غیرنباید تبادر به استفاده سو دیالکتیکی شود. 4 ـ موافقان انحلال و استحاله ارتش غیر از قدرتهای بیگانه بازیگران و صحنه گردانان داخلی بودند که انحلال ارتش را عامل استیلا و هژمونی احزاب خود بر انقلاب و روند تکاملی آن می دانستند که در سال های بعد از انقلاب این مقوله با شفاف گرایی ارتش خود را نمایان ساخت . 5 ـ از منظر برخی تئوریسین های سیاسی و نظامی عدم مداخله ارتش در سیاست نشانه انفعال آن است این در حالیست که عدم مداخله ارتش در سیاست عینا در تعامل با قانون اساسی و نشانگر و نمود استقلال ذاتی و منحصر به فرد ارتش است با امعان به این مهم که عمل به این اصل از قانون اساسی سرآغاز محبوبیت هر چه بیشتر ارتش در بین عامه مردم می باشد. 6 ـ در سال های دفاع مقدس محرومیت ها و مظلومیت های بی شماری بر کارکنان ارتش رفت گر چه در چند فیلم که سالهای اخیر ساخته شد نقب بسیار کوچکی به آن گشوده شد اما جهت رفع این محرومیتها و مظلومیت ها راهبردهای بسیاری باید اتخاذ شود که امور معیشت جهت تامین قوت لایموت و امور فرهنگ جهت رفع نیازهای فرهنگی رسانه ای و تبلیغاتی از پارادایم های اصلی آن می باشد. 7 ـ در سال نوآوری و شکوفایی به جاست مسئولان و فرماندهان محترم ارتش با فاصله گیری از فرماندهی جزم اندیشانه و سنتی گامی به سوی فرماندهی در عصر فراپست مدرن و مدیریت اسلامی بردارند تا زمینه رفورم پویایی رزمی و تهییج روحیه هر چه بیشتر در مقابل تهدیدات مهیا گردد. نعمت اله مصباح کیا روزنامه جمهوری اسلامی
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:47
ارتش نماد عینی حریت و آزادگی همه مردان ایران زمین است که وظیفه اصلی آنان دفاع از مرز و بوم کشور می‌باشد و هر لحظه آماده‌اند که تن خویش را همچون سالهای دفاع مقدس بارها و بارها سپر بلای خاک ایران زمین کنند. ارتش، کوه استوار غیرت و همت و شجاعت است که همچون دژی محکم از ذره ذره خاک ایران زمین حفاظت و صیانت کرد. مهمترین اصل و اساسی‌ترین هدف هر دولت و حکومتی حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی کشور است. برای دستیابی به این مهم نیاز به ساماندهی جوانان آن کشور در قالب گروههای نظامی و انتظامی است که یکی از مهمترین این گروهها ارتش است. ارتش سمبل افتخار و کلکسیون غیرت و شجاعت و مردانگی در کشور جمهوری اسلامی بشمار می‌رود زیرا تک تک نیروهای ارتشی در هشت سال دفاع مقدس بارها و بارها با جانفشانی و رشادتهای خود همگام با دیگر نیروهای سپاهی، بسیجی، نیروی هوایی و دریایی از تمامیت ارضی ایران دفاع کرد. ارتشیان جمهوری اسلامی با رشادتها و فداکاریهای خویش اجازه ندادند که در طول هشت سال جنگ تحمیلی، حتی یک ذره از خاک ایران به دست دشمن بیفتد. آنان در طول هشت سال نبرد ناجوانمردانه، جوانمردانه جنگیدند تا فریاد زنند "چو ایران نباشد تن من مباد". ارتش یکی از بزرگترین و مهمترین نیروهای دفاعی هر کشور می‌باشد و متشکل از نیروی هوایی، دریایی و زمینی است که هر کدام اینها خود در قالب لشکر و زیر گروههای دیگر تقسیم می‌شوند و سپس آموزشهای تخصصی برای دفاع از مرز و بوم کشور که هدف اصلی همه آنهاست، را فرا می‌گیرند. آن هنگام که رژیم شاه دستور حکومت نظامی و به رگبار بستن ملت آزادیخواه ایران را به ارتش صادر کرد، آنان با سرپیچی از این دستور در برابر شعارهای مردم که فریاد می‌زدند "برادر ارتشی، چرا برادر کشی" و شاخه‌های گل سرخ را تقدیم آنان می‌کردند، به خیل مردم پیوستند و به ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی لبیک گفتند و از سربازخانه‌ها فرار کردند و به طور رسمی حمایت خود را از مردم اعلام کردند. به همین دلیل بود که امام خمینی(ره) روز ‪۲۹‬فروردین را به نام روز ارتش نامگذاری کرد تا برای همیشه این نام بااقتدار و عزت در تاریخ ایران زمین به ثبت برسد و همیشه تاریخ زنده و جاودان بماند. بر اساس آمارهای رسمی ارتش جمهوری اسلامی در طول هشت سال دفاع مقدس بیش از ‪۲۵‬هزار آزاده، ‪۱۴۶‬هزار جانباز و دهها هزار شهید تقدیم انقلاب کرد.
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:45
آن زمان که صدام بعثی با نیروهای تا بن دندان مسلح خود به سرزمین مقدس ایران یورش آورد تا به خیال خام خود سردار فاتح نبرد قادسیه باشد گمان نمی‌کرد این گونه با دلاور مردی‌ها و جانفشانی‌ها مواجه شود. دشمن می‌پنداشت که با سرنگونی طاغوت،ارتش‌ایران دیگربی‌پشتوانه و ناکارآمد ، از پس این نامردمی‌ها برنخواهد آمد ، غافل از این که شیردلان دشت های ایمان،باامیدی سرشار به لطف حضرت یگانه حق در این دراین عرصه نهاده بودند ، آنان آمدند تا مرگ را شرمسار از این همه شیر دلی در آغوش افتخار کشند. وه که چه زیبا این ندا را سردادند : " دریغ است ایران که ویران شود" آنان زمزمه کردند یا مرگ یا پیروزی. و اکنون در گذر از آن روزها ، هنوز و هنوز قلب مردمان مهربانی پیشه این آب و خاک با شنیدن نام " ارتش جمهوری اسلامی ایران " آرام تر از آرام ، چونان همیشه به درخشش خورشید در آسمان آبی، راجی و امیدوار می‌ماند. حماسه‌ها ، این عشق بازی‌ها ، شور و شوق دفاع از تمامیت این آسمان و زمین ، همه و همه را سلام پاک و مخلصانه فرشتگان خداوندی تقدیم باد. ‪۲۹‬فروردین ، مصادف با روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و بزرگداشت حماسه آفرینی‌های دلاورمردان‌نیروی زمینی ارتش است. همزمان با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی،ارتش رژیم‌شاهنشاهی‌که‌پیکره‌اصلی‌آن‌راجوانان برومند ، خانواده‌های مسلمان و اغلب مستضعف ایرانی تشکیل می‌داد، به ندای آسمانی رهبر انقلاب لبیک گفت و در نتیجه همصدا و همراه با امت در براندازی رژیم ستمشاهی و ستیز بی‌امان با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برخاست و به عنوان نخستین بازوی توانمند نظامی انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران تلاشهای خستگی ناپذیر و مستمری را با فداکاری و ایثار و در ابعاد مختلف آغاز کرد. به همین مناسبت امام امت روز بیست و نه فروردین را به نام روز ارتش نامگذاری کرد. امام خمینی (ره) روز پیوستن ارتش به مردم را با عبارت حکیمانه "لحظه شادی بندگان خدا و یاس ستمگران" نقطه عطف درخشان و افتخار آمیز قلمداد فرمود. بانگاهی گذرا به تاریخ خونبار انقلاب اسلامی در می‌یابیم که از لحظه نخست پیروزی انقلاب ، ارتش و ارتشیان ، عشق و علاقه و میل باطنی خود را به حرکت ستم سوز و توفنده انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل ابزار داشتند و در اثبات این معنا فداکاریها ، تلاشها و ایثارگریهای بسیاری به خرج دادند. گسستن از رژیم فاسد و منفور پهلوی و پیوستن به اقیانوس ملت ، بیعت با امام امت، درهم شکستن توطئه‌های گوناگون دشمن بویژه مقابله با ضد انقلاب، حضور گسترده، مستمر و چشمگیر چندین ساله در عرصه‌های حماسه و شرف، حراست و دفاع از مرزهای زمینی ، هوایی ، دریایی و کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود شاهدی صادق بر این مدعاست. دریادلان ارتشی روزتان فرخنده، دلهایتان زنده و گامهایتان‌استوار باد.
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:42
در 26 فروردین ماه سال 1358 حضرت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پیامی خطاب به ملت شریف و مبارز ایران روز چهارشنبه 29 فروردین را « روز ارتش » اعلام کردند تا ارتش محترم در این روز در شهرستان های بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و مرزهای کشور اعلام نمایند. این اقدام به فاصله حدود دو ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و درست دو هفته پس از برگزاری همه پرسی در مورد نظام سیاسی آینده کشور و رای مردم به تغییر رژیم شاهنشاهی و برپایی حکومت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت . امام خمینی در پیام خود از ملت خواستند تا در این روز از « ارتش اسلامی » استقبال کنند و از آنان احترام برادرانه بنمایند و پشتیبانی خود را از ارتش اعلام نمایند زیرا ارتش اکنون در خدمت ملت و اسلام است . نحوه رفتار حضرت امام خمینی با ارتش چه در زمان اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران و چه در لحظه پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن درس های عظیمی را به همه ملت های جهان و بخصوص آنان که می خواهند از زیر سلطه حاکمان دیکتاتور رهایی پیدا کنند می دهد. برخی از این آموزه ها که برخاسته از تدبیر حکیمانه امام عظیم شان است را می توان به شرح ذیل ارائه کرد : 1 ـ سعی در روشن کردن وضعیت و مشخصات ارتش برای اعضای آن در دوران رژیم طاغوت الف ـ وابستگی ارتش امام در بیانات خود در سال 1357 می فرمایند : وقتی که به ارتش نگاه می کنیم ارتشی است تحت فرمان مستشارهای آمریکا ارتشی که استقلال ندارد ارتشی که خودش نمی تواند یک کاری را انجام بدهد مستقل نیست در کارش 60 هزار مفت خور آمریکایی آمده به اسم مستشار حالا دیگر چه می کنند من نمی دانم . اما ارتش ما تحت نظر آن هاست پس ما ارتش نداریم . (صحیفه امام جلد 4 صفحه 208 ) ب ـ جدایی ارتش از مردم امام همچنین دیدگاه خود را نسبت به آفات جدایی ارتش از ملت به این گونه بیان می کنند : در رژیم های غیرتوحیدی و غیراسلامی دولت ها از ملت جدا هستند ارتش از ملت جداست . و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت و رژیم ها از ملت رژیم متزلزل اند نمی توانند استقلال خودشان را حفظ کنند نمی توانند در مقابل اجانب پایدار باشند . (صحیفه امام جلد 9 صفحه 34 ) تمرکز سخنان امام در این ایام بر ضررهای جدایی ارتش از ملت وابسته بودن ارتش به بیگانه عدم توانایی ارتش در پاسخگویی به تهدیدات خارجی استفاده دیکتاتورها از توان ارتش برای حمایت از شخص خودشان و نیز مقابله با ملت ها انجام ماموریت برای بیگانگان اداره ارتش از سوی مستشاران استوار است . 2 ـ دعوت از ارتش برای رو در رو نشدن با ملت در جریان نهضت اسلامی 3 ـ دعوت از مردم برای درگیر نشدن با ارتش و تقدیم گل در برابر گلوله 4 ـ دعوت از سربازان برای فرار از پادگان ها و خالی کردن دست رژیم طاغوت از توان ملت برای رو در رویی با مردم 5 ـ دعوت از ارتش برای پیوستن به ملت 6 ـ دعوت به جدا شدن بدنه ارتش از سران و فرماندهان آن و ایجاد فاصله بین درجه داران سربازان و افسران ارتش از امرای وابسته به رژیم استبدادی طاغوتی 7 ـ تهدید فرماندهان طاغوتی به اینکه اگر از سلاح در مقابل مردم استفاده کنند پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم آن ها را محاکمه خواهند کرد. 8 ـ دعوت از فرماندهان ارتش برای جدا شدن از نظام وابسته شاهنشاهی و پیوستن به مردم برای عزت یافتن در روز 12 بهمن سال 1357 با این شیوه حضرت امام توانستند به تناسب اوج گیری قیام مردم و نهضت اسلامی در ایران به تدریج مدیریت و فرماندهی ارتش را از دست شاه و مستشاران آمریکایی خارج کرده و در اختیار رهبری انقلاب قرار دهند. به گونه ای که در اواخر عمر رژیم شاهنشاهی فرماندهان آن رژیم در مقابل خواست شاه برای سرکوب بیشتر مردم اذعان می داشتند که پادگان ها خالی از سرباز و نیروی انسانی شده و حتی این نگرانی وجود دارد که بدنه ارتش از فرماندهان خود اطاعت نکنند. از سوی دیگر امام اجازه درگیر شدن مردم را در جریان نهضت اسلامی با ارتش چه با سلاح چه با پرخاش را نمی دادند و سعی در جدا کردن بدنه و سازمان ارتش از حاکمیت نظام شاهنشاهی داشتند. به همین علت مردم در تظاهرات های خیابانی خود وقتی که نیروهای نظامی به مقابله با آن ها اعزام می گردیدند شعار می دادند : « ارتش برادر ماست خمینی رهبر ماست » و یا « برادر ارتشی چرا برادر کشی » و حتی برخی از مردم بر روی تفنگ های ماموران حکومت نظامی شاه گل قرار می دادند. تدبیر و نگاه امام خمینی به ارتش در زمان اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران باعث شد که رژیم شاه نتواند : 1 ـ از تمام توان ارتش و سایر قوای مسلح خود برای سرکوب ملت استفاده نماید . 2 ـ تلاش ژنرال هایزر آمریکایی برای انجام یک کودتا از سوی ارتش علیه ملت و امام خمینی بی حاصل شد . 3 ـ نیروی هوایی ارتش در روز 19 بهمن 1357 و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با حضور در اقامتگاه امام خمینی در مدرسه علوی در خیابان ایران به مردم و امام پیوست . 4 ـ در جریان اعلام حکومت نظامی در روز 21 بهمن از سوی نخست وزیر شاه بخشی از ارتش علیه قسمت دیگری از آن به پاخاست و به همراه مردم توانستند بر تعدادی از عناصر گارد شاهنشاهی که هنوز وفادار به رژیم سلطنت بودند غلبه پیدا نمایند. 5 ـ به محض پیروزی انقلاب اسلامی امام از نظامیان خواستند که خودشان حافظ تجهیزات و امکانات ارتش باشند و از آنها به عنوان غنایم ملت در درگیری با رژیم شاهنشاهی به خوبی محافظت کنند. با نگاه فوق امام توانستند تمام ظرفیت ساختار و سازمان نیروی انسانی و تجهیزات و تسلیحات ارتش را حفظ نمایند و اجازه ندهند آن ها در درگیری با ملت و یا از سوی برخی افراد و گروه ها منهدم گردد. با پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسائل مهم چگونگی رفتار با ارتش باقی مانده از دوران طاغوت بود. برخی از گروه های سیاسی که بعدها به روی انقلاب اسلحه کشیدند و در خدمت صدام و آمریکا درآمدند در آن روزها شعار انحلال ارتش باقیمانده از دوران رژیم شاهنشاهی و تشکیل ارتش توحیدی را سر می دادند و سعی می کردند که در درون سازمان ارتش اخلال ایجاد کرده و سلسله مراتب آن را به هم ریخته تا امکان استفاده از ارتش در خدمت آرمان های مردم میسر نگردد ولی حضرت امام با اطمینان و با اعتماد به کارکنان ارتش نه تنها این سازمان عظیم را منحل نکردند بلکه این ارتش را ارتش الهی نامیدند و با کمال اقتدار از آن ها خواستند که با سازمان و سلاح های خود به طور رسمی وفاداری خود را به ملت در روز 29 فروردین اعلام نمایند و از ملت خواستند که رسما ارتش را با سمت « ارتش اسلامی » بشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. این اقدام امام نشان داد که هیچگونه واهمه ای از اینکه آمریکایی ها و یا باقی مانده های رژیم شاهنشاهی بتوانند از ارتش علیه نهضت اسلامی مردم استفاده بکنند وجود ندارد و به مردم هم نشان داد که از این به بعد « ارتش برای ملت است » و به ارتش هم نشان داد که آن ها بایستی بدون نگرانی در خدمت ملت خود باشند . بنابراین در روز 29 فروردین سال 1358 افرادی که شاهد رژه نیروهای مسلح در خیابان های شهرهای کشور بودند مشاهده کردند که مردم فریاد می زدند : « ارتش برای ملت » و ارتشی ها هم پاسخ می دادند : « ارتش فدای ملت » و امام به این صورت نگرانی های مردم را از ارتش برطرف کردند و ملت را پشتیبان ارتش قرار دادند و از نظر روانی فاصله ای که بین مردم و ارتش در زمان طاغوت و بخصوص در زمان اعمال حکومت نظامی در سال 1357 که از سوی رژیم شاهنشاهی برای رو به رو قرار دادن ارتش با مردم انجام می شد برداشته شد. مردم احساس کردند که حالا یک ارتش برآمده از اراده و خواست ملت را در اختیار دارند که باید تقویت شود تا بتوانند از کشور خودشان دفاع کنند. در این روزگار .وقتی رفتار امام خمینی با ارتش شاهنشاهی با شیوه ای که آمریکا پس از اشغال عراق در پیش گرفت و ارتش آن کشور را منحل نمود مقایسه می گردد همگان می فهمند که امام چه قدرت و اقتداری و چه روش حکیمانه ای داشته اند و عمق قدرت نفوذ امام در بین مردم و ارتشیان درک می شود. در آن زمان بسیاری از صاحب نظران فکر می کردند که حفظ سازمان ارتش می تواند باعث انجام کودتا از سوی آنان علیه انقلاب گردد ولی امام با فراخواندن ارتش به همراه همه تجهیزات نظامی خود به خیابان ها به همگان نشان داد که به چه میزان انقلاب اسلامی توانسته است سازمان ارتش را در اختیار افکار خود بگیرد و امکان برنامه ریزی برای آمریکایی ها و عوامل باقی مانده رژیم شاهنشاهی از ارتش دیگر وجود ندارد. امام آنقدر از وضعیت ارتش اطمینان حاصل کردند که حتی یک نفر را از خارج از سازمان ارتش به فرماندهی هیچ رده ای از آن انتخاب نکردند و اداره ارتش را در همان زمان هم از طریق اعضای ارتش انجام می دادند. حال درک می شود که حفظ ارتش چه کمک بزرگی به کشور در آن دوران کرده است و به خوبی احساس می شود افرادی که شعار انحلال ارتش را سر می دادند چگونه می خواستند توان نظامی کشور را با دست خود ملت منهدم نمایند تا صدام با خیال راحت تری به سرزمین های ایران و به انقلاب اسلامی یورش ببرد و زمانی که آمریکا نتوانست با قیام مردم علیه رژیم وابسته پهلوی جلوی پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم وابسته به خود را در درون کشور بگیرد باحمله صدام به انقلاب اسلامی و از طریق یک کشور همسایه ملت ایران را که حکومت را از دست آمریکا خارج کرده بودند تنبیه نماید. البته امام در همان زمان برای تقویت توان نظامی کشور اقدام به تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم نمودند تا بتوانند در برابر تهدیدات آمریکا بایستند و چه خوب امروز نتایج این اقدام حکیمانه برای ملت ایران روشن شده است . 29 فروردین روز تشکیل ارتش نوین ایران است ارتشی که در خدمت ملت است از خارج برای آن تصمیم نمی گیرند اکثر سلاح خود را از داخل توانایی های صنعتی ایران تامین می نماید و هم اکنون در کنار سپاه به بزرگ ترین قدرت نظامی منطقه تبدیل گشته و نه تنها ماموریتی برای آمریکا انجام نمی دهد بلکه قدرت نظامی ایران بزرگ ترین چالش آمریکا برای تسلط بر منطقه خاورمیانه ایران است . دکتر حسین علایی روزنامه جمهوری اسلامی
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:38
با پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلا‌می در ایران دشمنان اسلا‌م که شاهد طلوع و حیات دوباره آفتاب درخشان اسلا‌م در دهه‌های پایانی قرن حاضر بودند، درصددبرآمدند تا ابتدا با کنترل و هدایت جریانات سیاسی و نفوذ بر آنها این انقلا‌ب الهی را به انحراف بکشانند. جبهه ضد اسلا‌می و ضد انقلا‌بی، کودتا و ایجاد آشوب و ناامنی در استان‌ها را نیز تجربه کرد اما امت مسلمان و بیدار و آگاه ایران به یاری خداوند منان و به رهبری حضرت امام(ره) آتش فتنه‌ها را خاموش نمود. از نظر متحدان جبهه ضد اسلا‌می، تحمیل یک جنگ اقدامی بود که می‌توانست انقلا‌ب اسلا‌می و نظام نوپای جمهوری اسلا‌می را به شکست بکشاند و این شجره طیبه را از ریشه برکند. شرایط ناشی از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می و فروپاشی نظام منحط ستم‌شاهی ووضعیت ارتش جمهوری اسلا‌می که در حال تحول و تبدیل شدن به یک ارتش اسلا‌می بود و از سویی با دسیسه‌ها واقدامات عناصر نامطلوب تضعیف شده بود، این خیال واهی را واقعی جلوه می‌داد. سرانجام رژیم عراق پس از مقدمه‌چینی‌ها وایجاد تشنج در روابط دو کشور و تلا‌ش در مشوش نمودن اذهان سازمان‌ها و نهادهای بین المللی، درتاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۵۹ به طور یک جانبه عهد‌نامه ۱۹۷۵ را لغو و متعاقبا در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله گسترده و همه جانبه را به مرزهای ایران آغاز نمود. ارتش متجاوز عراق که به قصد تصرف چند روزه به ایران آمده بود به مدت ۳۴ روز در پشت درواز‌ه‌های خرمشهر ماند. مقاومت نیروهای مردمی و ایثارگری رزمندگان اسلا‌م سبب شد تا نیروهای متجاوز عراق با وجود موقعیت‌های اولیه نه تنها نتوانستند به اهداف اولیه خود دست یابند بلکه حرکت و پیشروی آنها متوقف و سد گردیدو این فرصتی مغتنم برای نیروهای مدافع بود تا درمرحله بعد او را به عقب برانند و مناطق اشغالی را باز پس گیرند. یک روز بعد از عزل بنی‌صدر، عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا در منطقه دارخوین و شرق کارون با شرکت یگان‌هایی از ارتش جمهوری اسلا‌می ایران و سپاه پاسداران انقلا‌ب اسلا‌می اجرا شد که در نتیجه آن، نیروهای متجاوز عراق از جنوب آبادی سلیمانیه و محمدیه در شرق کارون به عقب رانده شدند. در عملیات پیروزمندانه ثامن‌الا‌ئمه(ع) که در ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ با شرکت یگان‌هایی از ارتش و سپاه و در لبیک به پیام حضرت امام(ره) مبنی بر شکست حصر آبادان انجام گرفت. نیروهای عراقی به غرب رودخانه کارون عقب رانده شدند و محاصره آبادان شکسته شد. پس از عملیات ثامن‌الا‌ئمه(ع) تدبیر عملیات فرماندهان و مسئولا‌ن ارتش و سپاه بر این اساس قرار گرفت تا با انجام عملیات‌های برق آسا نیروهای دشمن را در یک منطقه منهدم نمایند و با اتکا به موانع طبیعی و صرفه‌جویی در قوا نیروهای آزاد شده را در جای دیگر به کار گیرندو روند عملیات را به گونه‌ای تنظیم و اجرا کنند که سرنوشت جنگ هر چه زودترتعیین شود. با تشریک مساعی فرماندهان ارتش وسپاه طرح‌های دوازده‌گانه کربلا‌ تهیه و به تصویب شورای عالی دفاع رسید، پیوستگی طرح‌های قید شده و آینده‌نگری موجود در آنها سبب شد تا نیروهای رزمنده اسلا‌م در کمتر از ۸ ماه پس از عملیات ثامن‌الا‌ئمه(ع) موفق شدند با عملیات‌های <طریق‌القدس>، <فتح‌المبین>، <بیت‌المقدس>، <کربلا‌ی ۱ و ۲ و ۳> نیروهای عراقی را از بیشتر مناطق اشغالی بیرون برانند. شکست‌های پیاپی عراق درمنطقه آبادان و خرمشهر آمال باطل و توسعه‌طلبانه عراق را جهت کنترل خلیج‌فارس و منابع عظیم‌اقتصادی آن بر باد داد، به طوری که با مهار شدن پیشروی ارتش عراق و اتخاذ وضعیت پدافندی حکومت بعثی ریاکارانه مساله صلح وحل اختلا‌ف از طریق مذاکرات سیاسی را عنوان کرد. بدین ترتیب با وجود توفیق نسبی که ارتش عراق با اشغال خرمشهر ومحاصره آبادان در روزهای نخست تجاوز به دست آورده بود، با تلا‌ش جان بر کفان ارتش و سپاه، وضعیت تهاجم نیروهای عراقی به کلی متوقف شد. ماشین جنگی متجاوز پشت مواضع پدافندی نیروهای مسلح ایران زمین‌گیر شد و در سه مرحله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید از لوث وجود دشمنان پاکسازی شد و بیش از پنج هزار کیلومتر ازخاک میهن اسلا‌می از تسلط اجانب آزاد گردید. نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلا‌می ایران درطول دفاع ۸ سال دفاع مقدس آن چه در توان داشتند برای دفع تجاوز و کسب پیروزی و افتخار انجام دادند و شاهد ثابت این امر واقعیتی است که حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلا‌ب اسلا‌می و فرماندهی کل قوا در دیدار فرماندهان و پرسنل ارتش بر آن تاکید فرمودند: اگر ارتشی در میدان باشد که جنگ را در میدان‌های واقعی نبرد تجربه نکند این ارتش یک ارتش واقعی نیست. لا‌اقل یک ارتش سرافراز نیست اما آن ارتشی که جنگ رابا پوست و استخوان خود آن هم نه یک روز و دو روز بلکه بیش از ۸سال لمس می‌کند. این یک ارتش آبرومند و سرافراز است. ارتش جمهوری اسلا‌می ایران در اجرای ماموریت و وظایف الهی خود شهدای بسیاری را تقدیم اسلا‌م کرد. شهیدان گرانمایه‌ای که در اجرای فرمان حق و و در طلب قسط قیام کردند و به مصاف با اصحاب شیطان برخاستند و با تیغ ستم‌سوز خود لا‌شه ظلمانی کفر را از هم شکافتند و پای بر حلقوم کفار فشردند. گواه صادق بر این مدعا تقدیم بیش از ۴۸۰۰۰ شهید و ۲۰۰ هزار جانباز ارتش جمهوری اسلا‌می است. سروان سعید امیری روزنامه سیاست روز
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 14:33

بسم الله الرحمن الرحیم ملت شریف و مبارز ایران و فقهم الله تعالى. با اهداء سلام و سپاس از مجاهدت خستگى ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزى رساندید و دست خیانت گران داخلى و خارجى را به خواست خداى بزرگ قطع کردید لازم است به تذکرات زیر توجه نمایید. ۱- روز چهارشنبه ۲۹ فروردین روز ارتش اعلام مى شود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهاى بزرگ با سازو برگ به رژه بپردازند و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران و حضور خود را براى فداکارى در راه استقلال و حفظ مرز هاى کشور اعلام کنند. ۲- ملت ایران موظفند از ارتش اسلامى استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان بنمایند. اکنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامى است و ملت شریف لازم است آن را به این سمت رسماً بشناسند و پشتیبانى خود را از آنان اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامى که حافظ استقلال و نگهبان آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش برادرانه باید براى حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدین خاتمه دهیم. ۳- افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند. توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامى مى شود و نظام را از هم مى پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند با ارتش به طور محبت و برادرى رفتار نمایند و از دیکتاتورى که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامى باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامى و اطاعت کامل زیر دست از مافوق و رعایت کامل مافوق از زیر دست، اداره شود. تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته روح الله الموسوى الخمینى ۲۸ فروردین ۱۳۵۸.

دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 13:33

ک سال پس از تجاوز و تهاجم رژیم عراق به ایران حمله به کشتیهاى تجارى در خلیج فارس آغاز شد و با اعلام مین گذارى سواحل بندر امام خمینى (ره) و حمله به کشتیهاى تجارى در تاریخ بیست و یکم دیماه سال ۱۳۶۰ امنیت خلیج فارس به یک باره مختل شد، آنگونه که از آغاز جنگ تا دهم ژوئیه سال ،۱۹۸۴ یکصد و دوازده فروند کشتى تجارى و نفتکش در این محدوده مورد حمله موشکى قرار گرفت،
بدین ترتیب نیروهاى مهاجم به یکى از مهمترین اهداف خود مبنى بر بین المللى کردن جنگ خلیج فارس تا حدود غیر قابل توصیفى فائق آمده و قدرتهاى غربى که در رأس آنها آمریکاى جنایتکار، حضور گسترده و تهدیدآمیزى را در آبهاى خلیج فارس به نمایش گذاردند. آنچنان که حملات نظامى آمریکا به سکوهاى نفتى نصر و سلمان، دخالت آشکار این کشور در منطقه به نفع عراق و علیه جمهورى اسلامى ایران را به وضوح آشکار کرد. حضور نظامى آمریکا در خلیج فارس، تنها منادى مرگ و بى قانونى و شرارت بود و این جغد شوم نا امنى و ویرانى را براى این خطه از سرزمین اسلامى مان به ارمغان آورد.
در اولین ساعات بامداد بیست و هشتم فروردین سال ۱۳۶۷ ناوچه همیشه قهرمان جوشن مأموریت مى یابد تا کاروانى از نفتکش هاى ایرانى را از مبدأ جزیره خارک تا نقطه اى از پیش تعیین شده در خلیج فارس اسکورت کند. با گذشت زمانى قریب به ۲۴ ساعت و انجام موفقیت آمیز این مأموریت و در راه بازگشت به سوى اسکله ناوگان حادثه اى به وقوع مى پیوندد. سکوهاى نفتى نصر و سلمان مورد تجاوز نیروهاى آمریکایى قرار گرفته، شراره کینه توزى شیطان بزرگ حریم مقدس ایران اسلامى را شعله ور مى سازد. در این برهه حساس، راکبان جوشن، لگام مرکب موج سوار به سوى سکوها کشیده، بارگى را براى رویارویى با خصم پى مى کنند.
درخشش ناوچه همیشه قهرمان جوشن در رویارویى با دشمنان آمریکایى، آتش کینه و جنون را در دل اهریمن صفتان متجاوز مشتعل کرده و آنان را وا مى دارد تا با پرتاب موشکهاى متعدد، موج سواران غیور جوشن را وادار به عقب نشینى کنند. دیرى نمى پاید که بر اثر اصابت موشکها به نقاط مختلف ناوچه و انفجارهاى پى در پى در مراکز حساس واحد شناور، جوشن قهرمان خسته، اما پرصلابت در ژرفاى آبهاى نیلگون خلیج همیشه فارس مى نشیند تا مزار ابرى و آرامگاه شهداى عزیزى باشد که در این هنگامه پرهیاهو عرصه را بر دیوسیرتان متجاوز تیره و تار کردند.
اما در تلاطم خلیج فارس و هیاهوى امواج پرخروش، بازماندگان جوشن، حماسه اى دیگر از صبر و مقاومت مى سرایند، مقاومتى جانانه و صبرى زیبا، وصول شب فرا مى رسد و در سکوت دلنشین دریاها، یاران جدا مانده از جوشن قهرمانان خداوندگار خود را به راز و نیاز پرداخته، لب به تسبیح خالق یکتا مى گشایند. مى روند تا دست پرتوان خداوند از پس سیاهى شب به صبح امید و ساحل نجاتشان کشاند.
شیطان بزرگ برگ دیگرى بر اوراق پرونده جنایات خود افزود.
سهند و سبلان و جوشن در بستر گرم و خون گرم خلیج فارس آرمیدند و جوشن سواران، امواج سهمگینى شدند تا پرخروش و توفنده بر سینه خصم بکوبند و دریایى به مانند شهیدان زارع نعمتى، ابراهیم حرآبادى، مسعود انشایى، علیرضا ولى پور، ماشاء الله عباسپور، محمد هاتفى شرق، کاظم شیروانى، حمیدرضا خوش زاد، محمد باقرى، ناوى حسن نژاد و منصور مبارکى، رزم آورانى که در طریق صیانت و پاسدارى از مرزهاى آبى این سرزمین از عرشه جوشن تا عرش ایمن پرگشودند. درودشان باد که تا خروش دریاهاست خاطره رزم بى امانشان در دفتر خلیج فارس جادوانه خواهد ماند.

 

دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 13:25
یوستن نیروهای ارتشی به صفوف مردم انقلابی و اطاعت از رهبری نهضت اسلامی ایران در پیروزی آن نقش اساسی و تعیین کننده داشت . نیروهای مسلح در سایه ی رهنمودهای داهیانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره ) به معنی وجودی خود پی بردند و همین امر منجر به پیوستن آنان به رهبر انقلاب و همگام شدن با مردم بود. شاه که در برابر سیل وسیع مخالفت و تظاهرات و راهپیمایی های خیابانی دیگر قادر نبود به سازمان هایی چون ساواک و شهربانی تکیه کند به ناچار به ارتش روآورد و آن را به خیابان ها کشاند تا در برابر مردم بایستند اما روند انقلاب اسلامی عکس نسبت فوق را به اثبات رساند. هرچه از حضور نیروهای ارتش در خیابان ها و تماس آنها با مردم انقلابی می گذشت امکان کاربرد موثر آن علیه انقلاب و سرکوب مردم کمتر می شد. مهمترین عاملی که در این میان موجب روی آوردن نظامیان به سوی انقلاب و انفعال نظام شاهی شد راهبرد رهبری انقلاب اسلامی در ارتباط با ارتش بود. امام خمینی (ره ) که از آغاز کار جدا کردن ارتش از شاه را به طور آگاهانه دنبال می کردند در تمامی پیام های خود از مردم می خواستند که به نیروهای ارتش احترام بگذارند و به آنان اهانت نورزند و متقابلا با تاکید بر روح استقلال طلبی نظامیان و انتقاد بر وابستگی ارتش به بیگانگان احساسات و عواطف دینی و مردمی ارتشیان را از بالقوه به حالت بالفعل درآورده و از این رو آنان به انقلاب پیوستند و از رهبری اسلامی تبعیت نمودند. گسستن از رژیم منفور ستمشاهی و پیوستن به اقیانوس ملت و بیعت با رهبر انقلاب به صورت های مختلف ابراز می شد. فرار روزافزون سربازان از پادگان ها و پیوستن به مردم استنکاف و خودداری از مقابله با مردم خلق حماسه جاوید لویزان سرپیچی از دستورات سرسپردگان شاه همصدایی افسران و درجه داران جوان آنروز با مردم در راهپیمایی ها با لباس شخصی و نظامی خنثی کردن کودتای 21 بهمن 57 و سرانجام همکاری در سقوط رژیم شاه در تاریخ 22 بهمن 57 از جمله این اقدامات بود . اگر روز 22 بهمن را روز سقوط رژیم ستمشاهی بنامیم بجاست از روز نوزدهم تا بیست و دوم را روزهای پیوستگی کامل ارتش با انقلاب اسلامی نامگذاری کنیم پس از پیروزی انقلاب گروه ها و احزاب مختلفی در کشور شروع به فعالیت کردند که بسیاری از آنها که دارای افکار مارکسیستی و التقاطی بودند به بهانه های مختلف نیروهای ارتش را که به انقلاب پیوسته بودند امپریالیستی و ضدخلقی نامیده و در شعارهای خود انحلال ارتش و ایجاد ارتش خلقی طبقه توحیدی را مطرح نمودند. چرا که پیوستن ارتش به نظام اسلامی را موجب عقیم ماندن نقشه های پلید خود می دانستند. در این زمان امام امت به عنوان بزرگترین و دلسوزترین حامی ارتش پای در میدان نهادند و نقشه شوم دشمنان انقلاب را دشمن نقش بر آب کردند و طی پیامی تاریخی در 28 فروردین 1358 با نامگذاری 29 فروردین به نام ارتش به ضرورت حفظ ارتش و انسجام و یکپارچگی آن تکیه کردند. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی قدرت های استعماری کوشش کردند که به انحای مختلف به انقلاب اسلامی ایران ضربه وارد کنند و آنرا از حرکت بازدارند. با توجه به اینکه در جریان انقلاب بسیاری از پادگان ها و مراکز انتظامی خلع سلاح و تصرف شده بودند لذا سلاح و مهمات آنها به دست بعضی از افراد شرور افتاد که بعدها سعی در ترور برخی از شخصیت های انقلابی بنمایند. مدتی به طول انجامید تا مسئولین انقلاب بتوانند به وضعیت مراکز نظامی و انتظامی سر وسامان دهند و افراد آن را گردهم آورند. بنابراین نقش بسیاری از نیروهای انقلابی ارتش را در ایجاد سازمان ها و ارگان های جدید انقلابی مانند کمیته های انقلاب نباید نادیده گرفت . پس از پیروزی انقلاب حراست و پاسداری بسیاری از اماکن دولتی نظیر ساختمان نخست وزیری و صدا وسیما تا چند ماه به عهده ارتش بود. در جریان همه پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 10 و 11 فروردین 1358 نیروهای ارتش در حفظ و امنیت به نیروهای انتظامی کمک چشمگیری کردند. تا آنجا که این اتحاد و همبستگی بین ارتش رهبری و ملت شریف ایران موجب کینه دشمنان انقلاب گردید و رئیس ستاد مشترک ارتش شهید سپهبدقرنی را که اولین شهید بعد از انقلاب است به درجه رفیع شهادت رساندند. از دیگر ترفندهای استکبار جهانی همراهی و ایجاد آشوب های محلی و درگیری های قومی و منطقه ای از قبیل بلوای سنندج گنبد نقده خرمشهر مریوان پاوه و... بود که با رشادت و هوشیاری ارتشیان غیور تمام اندیشه های خام آنها نقش بر آب شد. در حرکت پرشور و انقلابی مردم ایران هرچند ویران کردن یک نظام شاهنشاهی بسیار اهمیت دارد ولی آنچه به نظر می رسد بیشتر حایز اهمیت است حفظ ارزش های اسلامی و دینی بود که بعد از انقلاب شکل و گسترش می یافت . پس اگر نبود ایثار و مجاهدات مردان سلحشور ارتش جمهوری اسلامی ایران چه بسا انقلابی که به قیمت خون هزاران شهید حاصل شده بود به دست متجاوزین از بین می رفت . ارتش و جنگ با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1358 و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران دشمنان اسلام که شاهد طلوع و حیات دوباره آفتاب درخشان اسلام در دهه های پایانی قرن حاضر بودند درصدد برآمدند تا ابتدا با کنترل و هدایت جریانات سیاسی و نفوذ بر آنها این انقلاب الهی را به انحراف بکشانند. جبهه ضداسلامی و ضدانقلابی کودتا و ایجاد آشوب و ناامنی در استان ها را نیز تجربه کرد اما امت مسلمان و بیدار و آگاه ایران به یاری خداوند منان و به رهبری حضرت امام (ره ) آتش فتنه ها را خاموش نمود. از نظر متحدان جبهه ضداسلامی تحمیل یک جنگ اقدامی بود که می توانست انقلاب اسلامی و نظام نوپای جمهوری اسلامی را به شکست بکشاند و این شجره طیبه را از ریشه برکند. شرایط ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام منحط ستم شاهی و وضعیت ارتش جمهوری اسلامی که در حال تحول و تبدیل شدن به یک ارتش اسلامی بود و از سویی با دسیسه ها و اقدامات عناصر نامطلوب تضعیف شده بود این خیال واهی را واقعی جلوه می داد. سرانجام رژیم عراق پس از مقدمه چینی ها و ایجاد جو تشنج در روابط دو کشور و تلاش در مشوش نمودن اذهان سازمان ها و نهادهای بین المللی در تاریخ 25 شهریور 1359 به طور یک جانبه عهدنامه 1975 را لغو و متعاقبا در تاریخ 31 شهریور 1359 حمله گسترده و همه جانبه را به مرزهای ایران آغاز نمود . ارتش متجاوز عراق که به قصد تصرف چند روزه به ایران آمده بود به مدت 34 روز در پشت دروازه های خرمشهر ماند. مقاومت نیروهای مردمی و ایثارگری رزمندگان اسلام سبب شد تا نیروهای متجاوز عراق با وجود موقعیت های اولیه نه تنها نتوانستند به اهداف اولیه خود دست یابند بلکه حرکت و پیشروی آنها متوقف و سد گردید و این فرصتی مغتنم برای نیروهای مدافع بود تا در مرحله بعد او را به عقب برانند و مناطق اشغالی را بازپس گیرند. یک روز بعد از عزل بنی صدر عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا در منطقه دارخوین و شرق کارون با شرکت یگان هایی از ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اجرا شد که در نتیجه آن نیروهای متجاوز عراق از جنوب آبادی سلیمانیه و محمدیه در شرق کارون به عقب رانده شدند. در عملیات پیروزمندانه ثامن الائمه (ع ) که در 5 مهرماه 1360 با شرکت یگان هایی از ارتش و سپاه و در پی لبیک به پیام حضرت امام (ره ) مبنی بر شکست حصر آبادان انجام گرفت نیروهای عراقی به غرب رودخانه کارون عقب رانده شدند و محاصره آبادان شکسته شد. پس از عملیات ثامن الائمه (ع ) تدبیر عملیاتی فرماندهان و مسئولان ارتش و سپاه بر این اساس قرار گرفت تا با انجام عملیات های برق آسا نیروهای دشمن را در یک منطقه منهدم نمایند و با اتکا به موانع طبیعی و صرفه جویی در قوا نیروهای آزاد شده را در جای دیگر به کار گیرند و روند عملیات را به گونه ای تنظیم و اجرا کنند که سرنوشت جنگ هر چه زودتر تعیین شود. با تشریک مساعی فرماندهان ارتش و سپاه طرح های دوازده گانه کربلا تهیه و به تصویب شورای عالی دفاع رسید پیوستگی طرح های قید شده و آینده نگری موجود در آنها سبب شد تا نیروهای رزمنده اسلام در کمتر از 8 ماه پس از عملیات ثامن الائمه (ع ) موفق شدند با عملیات های « طریق القدس » « فتح المبین » « بیت المقدس » « کربلای 1 2 و 3 » نیروهای عراقی را از بیشتر مناطق اشغالی بیرون برانند . شکست های پیاپی عراق در منطقه آبادان و خرمشهر آمال باطل و توسعه طلبانه عراق را جهت کنترل خلیج فارس و منابع عظیم اقتصادی آن برباد داد به طوری که با مهار شدن پیشروی ارتش عراق و اتخاذ وضعیت پدافندی حکومت بعثی ریاکارانه مساله صلح و حل اختلاف از طریق مذاکرات سیاسی را عنوان کرد. بدین ترتیب با وجود توفیق نسبی که ارتش عراق با اشغال خرمشهر و محاصره آبادان در روزهای نخست تجاوز به دست آورده بود با تلاش جان برکفان ارتش و سپاه وضعیت تهاجم نیروهای عراقی به کلی متوقف شد ماشین جنگی متجاوز پشت مواضع پدافندی نیروهای مسلح ایران زمین گیر شد و در سه مرحله شهرهای خرمشهر هویزه و پادگان حمید از لوث وجود دشمنان پاکسازی شد و بیش از پنج هزار کیلومتر از خاک میهن اسلامی از تسلط اجانب آزاد گردید . نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول دفاع 8 سال دفاع مقدس آن چه در توان داشتند برای دفع تجاوز و کسب پیروزی و افتخار انجام دادند و شاهد ثابت این امر واقعیتی است که حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا در دیدار فرماندهان و پرسنل ارتش بر آن تاکید فرمودند : « اگر ارتشی در میدان باشد که جنگ را در میدان های واقعی نبرد تجربه نکند این ارتش یک ارتش واقعی نیست لااقل یک ارتش سرافراز نیست اما آن ارتشی که جنگ را با پوست و استخوان خود آن هم نه یک روز و دو روز بلکه بیش از 8 سال لمس می کند . این یک ارتش آبرومند و سرافراز است . » ارتش جمهوری اسلامی ایران در اجرای ماموریت و وظایف الهی خود شهدای بسیاری را تقدیم اسلام کرد. شهیدان گرانمایه ای که در اجرای فرمان حق و در طلب قسط قیام کردند و به مصاف با اصحاب شیطان برخاستند و با تیغ ستم سوز خود لاشه ظلمانی کفر را از هم شکافتند و پای بر حلقوم کفار فشردند. گواه صادق بر این مدعا تقدیم بیش از 48000 شهید و 200 هزار جانباز ارتش جمهوری اسلامی است . سعید امیری تهیه و ارسالی از : روابط عمومی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران روزنامه جمهوری اسلامی
دسته ها :
پنج شنبه 4 6 1389 13:15
X